takab's blog

سلام هدف ترویج مهدویت و شیعه سالاری میباشد
  • خانه 

لجبازی کودک

05 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

لجبازی به شکل ها و دلایل مختلف در کودکان بروز می کند ، معمولا این واژه را درباره کودکان زیر ۳ سال با احتیاط به کار می برند چون در بیشتر این کودکان ، این نوع واکنش رفتاری، هدف دار نیست و کودک به علت مشکلات جسمی و یا تعارضات درونی، مشکلات خود را به صورت گریه ، نق زدن ، پرخاشگری ، بی خوابی، امتناع از خوردن غذا و بی اختیاری ادرار و مدفوع نشان می دهد .

مشکل اصلی را بیابید

در این گونه موارد باید به دنبال پی بردن به علت مشکل و رفع آن بود.
واکنش هایی نظیر تنبیه کودک و یا بی توجهی به او می تواند زمینه ساز ایجاد تصویری نامطلوب از والدین در ناخودآگاه کودک باشد که بعدها به شکل خشم هدف دار خود را نشان می دهد.

با کودک مدارا کنید

با اینگونه کودکان باید مدارا کرد و ابتدا زمینه های بروز لجبازی را شناسایی کرد، سپس کودک را از آن دور کرد ، به عنوان مثال کودکی را که در بازار از والدین می خواهد هرچیزی را برایش بخرند، نباید به بازار بُرد و همیشه درباره برآوردن خواسته هایش یک چیز دیگر را باید جایگزین کرد مثل ابزار پلاستیکی به جای واقعی و دور نگاه داشتن وسایل خطرناک از دسترس کودک . اما کودکان پس از پایان سه سالگی و آغاز چهار سالگی وارد حیطه اجتماعی می شوند و رفتارهای مختلف را از یکدیگر می آموزند و با الگوبرداری منفی سعی می کنند در رابطه با والدین خود آن را اجرا کنند و این امر تا حدود زیادی آگاهانه و هدفمند است و کودک با آزمون و خطاهایی که می کند سعی در به زانو درآوردن والدین و تسلیم آن ها در برابر خواسته هایش دارد و با این کار به سیطره قدرت خود و خود محوری اش ادامه می دهد و برای این کار ، بهانه هایی نیز برای خود دارد مانند وجود رقیبی به عنوان برادر و یا خواهر کوچک تر و یا به علت رفتن به مهد کودک و یا مواردی از این قبیل ، این گروه از کودکان ، اعتماد به نفس پایینی دارند و نسبت به دیگر کودکان تعارضات درونی بیشتری دارند و سطوح ترس و اضطرابشان بالاتر از همسالانشان است.

به کودک میدان دهید

برای درمان لجبازی کودکان در ابتدا باید روی استقلال آن ها به شکل عملی و فکری کار شود، والدین باید به کودک میدان دهند تا خودش کارهای شخصی اش را انجام دهد و در برخی زمینه ها نظر او را جویا شوند ، فعالیت هایی از این قبیل با عث خودباوری بیشتر کودک و جلب توجه به صورت مثبت می شود و انرژی بالقوه کودک را به سمت مثبت هدایت می کند .

اعمال روش خاموشی

از طرف دیگر باید روش «خاموشی» را اعمال کرد ، به این مفهوم که والدین در مقابل رفتارهای منفی کودک هیچ واکنش کلامی ، دیداری و شنیداری انجام نمی دهند و گویی چیزی را ندیده اند ، کودک پس از چند بار تکرار رفتار منفی، به علت دریافت نکردن پاسخ، پی می برد که کارش بیهوده است.

روش تقویت رفتار ناهمساز

وقتی شدت رفتارهای کودک نسبت به قبل کاهش یافت والدین باید روش «تقویت رفتار نا همساز» را اجرا کنند، یعنی رفتار مقابل رفتار منفی کودک را به محض سر زدن از کودک ، تقویت کنند ، مثلا کودکی که گریه می کند به محض آن که ساکت شد ، توسط والدین مورد توجه و تشویق قرار گیرد .

رژیم غذایی مناسب

شاخص های دیگری که باید در نظر داشت ، استفاده از رژیم غذایی صحیح است، مصرف بیش از اندازه سردی ها ، تنقلات، کاکائو، نمک و سرکه باعث تحریکات عصبی کودک و تماشای تلویزیون و بازی های رایانه ای بیش از یک ساعت در روز باعث تشکیل امواج مخرب در مغز کودک و عصبانیت او می شود ، کم خوابیدن کودک نیز باعث افزایش لجبازی می شود ، خواب شب مهم تر از خواب روز است چون در خواب روزانه عواملی نظیر نور و صدا باعث بر هم خوردن ریتم خواب می شود و کودک با وجود خواب زیاد ، پس از بیداری آرامش ندارد .

مراجعه به مشاور

درباره لجبازی های شدید کودکان که گاه به صورت گریه های طولانی و کبودی لب ها و واکنش های غیر عادی خود را نشان می دهد ، بررسی امواج مغز کودک و مراجعه به روان پزشک و روان شناس کودک ضرورت دارد .

 نظر دهید »

...........

05 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

عصروتووووووووووووووووووون

بخیر

دوستان گلم

 نظر دهید »

اینها برای سال قبلبود سال قبل

05 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

سرشوخی را با دکتر روحانی باز می کنیم!

از آنجا که ما کارمان خیلی درست است توانستیم دستگاهی اختراع کنیم و چهارسال بعد را با پیش فرض اینکه هر یک از نامزدهای ریاست جمهور رئیس جمهور می شدند پیش بینی کنیم! البته این دستگاه را بیشتر به این خاطر اختراع کردیم که سرشوخی را با دکتر روحانی باز کنیم. هر چند دکتر احمدی نژاد می رود، اما بالاخره یک طوری ما طنزنویس ها هم باید نان بخوریم دیگر!

* اگر غرضی رئیس جمهور می شد:

به قول شاعر: “تصور کن، اگه حتی، تصور کردنش سخته!"؛ با رئیس جمهور شدن ایشان طنزنویسان به جلسات هیات دولت دعوت می شدند و کلا همه دور هم می گفتن و می خندیدن؛ نشاط جامعه اینقدر بالا می رفت که دیگر هیچ بیمار روانی در کشور وجود نمی داشت و همه روانشناسان به این دلیل از کار بیکار می شدند!

بعد از چند ماه و با کاهش تورم به زیر صفر، کشور دچار رکود اقتصادی می شد و مسئولان به این فکر می افتادند که حالا باید چیکار کنند؟!

در طی 4 سالی که ایشان رئیس جمهور می بودند تیمی تشکیل می شد پاسخ سوالات فلسفی ایشان را بدهد؛ و بالاخره معلوم شود که آیا فرهنگ در طول حرکت می کند یا در عرض؟! و یا اینکه بالاخره فرهنگ موجودی زنده است یا خیر؟!

در طی این دوران “دولت ضدتورم” ایشان با هرگونه “تورم” مبارزه می کرد و بعد از رفع تورم اقتصاد، به شکم های متورم همشهریان هم پرداخته می شد و دیگر کسی در کشور اضافه وزن نمی داشت!

* اگر جلیلی رئیس جمهور می شد:

از یکدم همه ظرفیت ها آزاد می شدند! همه آدم ها هم با ظرفیت می شدند و دیگر کسی از انتقاد کس دیگری دلخور نمی شد! حتی ظرفیت باک خودروها را هم افزایش می دادند تا با یک باک بنزین بتوانی از اینجا تا محل اجلاس 5+1 بروی ، با کاترین مذاکره کنی و برگردی!

* اگر عارف رئیس جمهور می شد:

بالاخره به دکتر می رفت و به دکتر می گفت که: “4سال دل درد گرفتم!"؛ همه معادن را به جاذبه گردشگری تبدیل می کرد و البته مرام لوطی گری و تریپ معرفت را هم در کشور ترویج می داد.

* اگر محسن رضایی رئیس جمهور می شد:

همون موقع اعلام نتایج کنار می کشید و نفر دوم می شد رئیس جمهور ؛ آقا محسن در بیانیه استعفایش می نوشت: “لذتی که در نامزد شدن هست در انتخاب شدن نیست! من هدفم در این سال ها نامزد شدن بود نه رای آوردن! وقت ندارم رئیس جمهور بشم! می خوام برم مطالعه و تحقیق کنم و برنامه هام رو ارتقا بدم تا 4 سال بعد با برنامه هایی جدید دوباره کاندیدا بشم!”

* اگر قالیباف رئیس جمهور می شد:

تیم مذاکره 5+1 با احترامی ویژه به ایران دعوت می شدند و بعد گازانبری مذاکرات را پیش می بردیم!

* اگر ولایتی رئیس جمهور می شد:

یک واحد درسی با عنوان “چگونه مذاکره کنیم!” به واحدهای درسی دانشجویان اضافه می شد!!

* اگر حداد عادل رئیس جمهور می شد:

بعد از چهارسال تازه باورش می شد که این اتفاق افتاده که خیلی دیر بود و زمان ریاستش بر قوه مجریه به اتمام می رسید!

* حالا که دکتر روحانی رئیس جمهور شد:
ابتدا سعی می کند با کلیدش، قفل های زده شده بر رشد اقتصاد و اشتغال را باز کند! اما بعد از مدتی متوجه می شود این قفل ها محکمتر از این حرف ها هستند و از دکتر احمدی نژاد می خواهد کلیدها را پس بدهد! اما به دلیل اینکه کلیدها پیدا نمی شوند بالاخره می روند و از یکی از نامزدها گازانبر(!) می گیرند و همه قفل ها را می برند

 نظر دهید »

ریاست جمهور محترم توجه توجه

05 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

قابل توجه ریاست محترم جمهور

دولتمردان عزیز !!!

نظر به موفقیت روز افزون دشمن در جبهه بدنام کردن دولتمردان ! خوشنام ! وزحمتکش نظر تان را به چند پیشنهاد جلب می نمایم .

1- از آنجا که این فرزندان خدوم تمام وقت و پتانسیل خود را در راه خدمت به این ملت غیور مصرف می نمایند پیشنهاد میشود:

الف) بودجه کشور را بطور کاملا عادلانه ! بین اعضای کابینه تقسیم نمایید تا اولا : دولتمردان نیازشان به این چندر غاز ( 3000 میلیارد تومان ) مرتفع وعلاوه بر فراقت بال از نیاز های معیشتی ، به اعتلای فرهنگ والای ساده زیستی پرداخته و ثانیا : مورد هجمه رسانه های بیگانه !!!!!!( داخلی و درونی و گاهی هم بیرونی ) قرار نگرفته که متهم به خدای ناکرده اختلاس از شبکه بانکی گردند .

ب) چنانچه امکانات فوق تکافوی نیاز های زحمتکشان کابینه را نداد ، چنانکه شاعر می فرماید:

کفاف کی دهد این باده ها به مستی ما ؟

میتوانید از طرق دیگر این نیازهای اساسی را تامین نمایید مثلا : استقراض یا فروش اوراق قرضه که در این راستا فروش بخشهایی از دریای خزر که بلا استفاده مانده ودر روی نقشه هم دیگر کسی سراغ آنها را نمی گیرد ، میتواند کار ساز باشد.

2- برای مقابله با دشمنان یاوه گو پیشنهاد میشود که با لطایف الحیل آنها را به داخل کشور فرا خوانده و در یک اقدام کاملا انقلابی آنها را برای دریافت وام به بانکها فرستاد برای بهتر اجرا کردن این عملیات میتوان از دختران ایرانی که در کشورهای حوزه خلیج فارس برای دریافت پول اقدام به تن فروشی میکنند!!!!!! نیز به عنوان عروس استفاده کرد و دشمن را برای دریافت وام ازدواج به بانکها فرستاد تا پوزه آنها به خاک مذلت مالانده شود.

ادامه پیشنهادات اگر زنده بودیم و خدا خواست بزودی ….

 نظر دهید »

انتخابات

05 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

روزي یک سياستمدار معروف، درست هنگامی که از محل كارش خارج شد، با یک اتومبیل تصادف کرد و در دم کشته شد روح او در بالا به دروازه های بهشت رسید و يك فرشته از او استقبال کرد.
. فرشته گفت:
«خیلی خوش آمدید. این خیلی جالبه. چون ما به ندرت سیاستمداران بلند پایه و مقامات رو دم دروازه های بهشت ملاقات می کنیم. به هر حال شما هم درک می کنید که راه دادن شما به بهشت تصمیم ساده ای نیست»
سياستمدار گفت:
«مشکلی نیست. شما من را راه بده، من خودم بقیه اش رو حل می کنم»

فرشته گفت «اما در نامهء اعمال شما دستور دیگری ثبت شده،
شما بایستی ابتدا یک روز در جهنم و سپس یک روز در بهشت زندگی کنید.
آنگاه خودتان بین بهشت و جهنم یکی را انتخاب کنید»

سياستمدار گفت:
«اشکال نداره. من همین الان تصمیمم را گرفته ام. میخواهم به بهشت بروم»

. فرشته گفت::
«می فهمم. به هر حال ما دستور داریم. ماموریم و معذور»

و سپس او را سوار آسانسور کرد و به پایین رفتند.
پایین … پایین… پایین… تا اینکه به جهنم رسیدند.

در آسانسور که باز شد، سياستمدار با منظرهء جالبی روبرو شد.
زمین چمن بسیار سرسبزی که وسط آن یک زمین بازی گلف بود و در کنار
آن یک ساختمان بسیار بزرگ و مجلل. در کنار ساختمان هم بسیاری از
دوستان قدیمی سناتور منتظر او بودند و برای استفبال به سوی او دویدند.
آنها او را دوره کردند و با شادی و خنده فراوان از خاطرات روزهای زندگی
قبلی تعریف کردند. سپس برای بازی بسیار مهیجی به زمین گلف رفتند و
حسابی سرگرم شدند.
همزمان با غروب آفتاب هم همگی به کافهء کنار زمین گلف رفتند و
شام بسیار مجللی از اردک و بره کباب شده و نوشیدنی های گرانبها صرف کردند.
شیطان هم در جمع آنها حاضر شد وشب لذت بخشی داشتند..
به سياستمدار آنقدر خوش گذشت که واقعاً نفهمید یک روز او چطور گذشت.
راس بیست و چهار ساعت، فرشته به دنبال او آمد و او را تا بهشت اسکورت کرد.
در بهشت هم سياستمدار با جمعی از افراد خوش خلق و خونگرم آشنا شد،
به کنسرت های موسیقی رفتند و دیدارهای زیادی هم داشتند.
سناتور آنقدر خوش گذرانده بود که واقعا نفهمید که روز دوم هم چگونه گذشت،
گرچه به خوبي روز اول نبود.

بعد از پایان روز دوم، فرشته به دنبال او آمد و از او پرسید که آیا تصمیمش را گرفته؟

سياستمدار گفت
«خوب راستش من در این مورد خیلی فکر کردم..
حالا که فکر می کنم می بینم بین بهشت و جهنم من جهنم را ترجیح می دهم»

بدون هیچ کلامی، فرشته او را سوار آسانسور کرد و آن پایین تحویل شیطان داد.
وقتی وارد جهنم شدند، اینبار سياستمدار بیابانی خشک و بی آب و علف را دید،
پر از آتش و سختی های فراوان. دوستانی که دیروز از او استقبال کردند
هم عبوس و خشک، در لباس های بسیار مندرس و کثیف بودند.
سياستمدار با تعجب از شیطان پرسید:
«انگار آن روز من اینجا منظرهء دیگری دیدم؟
آن سرسبزی ها کو؟
ما شام بسیار خوشمزه ای خوردیم؟ زمین گلف؟ …»

شیطان با خنده جواب داد:

«آن روز، روز انتخابات بود اما امروز دیگه…… تو رای داده‌ای…….».

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 25
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

takab's blog

امیدوارم شماهم مارا یاری کنید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی،تحلیلی
  • اقتصادی
  • بدون موضوع
  • تاریخی
  • تربیتی
  • خبری
  • شهدا
  • قرآن
  • مهدویت

Random photo

عکس

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس