takab's blog

سلام هدف ترویج مهدویت و شیعه سالاری میباشد
  • خانه 

از دیدگاه کاندیدهااااااا

04 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

گر به مجلس راه یابد پای من
هرچه ویرانی است عمران می کنم

می روم هر شب به میدان های شهر
هر چه ساعت بود میزان می کنم

مشکلات شهرتان را رتق و فتق
پشت میز و پشت فرمان می کنم

کوچه های تنگ را هر شب فراخ
هرچه بن بست است دالان می کنم

چاله های شهر را چاه عمیق
هرچه دالان را خیابان می کنم

مردها را اهل تجدید فراش
لطف ها در حق نسوان می کنم

تا کش آید پوز اعضای اوپک…
نفت را فالفور ارزان می کنم

مرده ها را می کنم ساماندهی
شهرتان را باغ رضوان می کنم

شاعران شهر را در خانه ام
هفته ای یک بار مهمان می کنم

کارگردان های با احساس را
می برم مهمان مامان می کنم

تا که پررو نق شود گردشگری
اصفهان را ارمنستان می کنم

شهردار از شهرضا می آورم
الغرض این می کنم آن می کنم

می شوم هر شب سوار بلدوزر
هر چه ناصافی است ویران می کنم

شهر تا راحت شود از چشم هیز
دیدنی ها را فراوان می کنم

می نویسم طنز بر دیوار و در
شهرتان را من نمکدان می کنم

تا که کار خلق فورا حل شود
کارمندان را دو چندان می کنم

هی تراکم می فروش را به را
یاری انبوه سازان می کنم

شهرداری را همه رایانه ای
کارها را سهل و آسان می کنم

گر رقیبانم به من فرصت دهند
چاره ی کمبود سیمان می کنم

می کنم هی کارهای خوب خوب
دشمنانم را پشیمان می کنم

هفته ای یک شب کلیسا می روم
ارمنی ها را مسلمان می کنم

می فروشم کل اسراییل را
پول آن را خرج لبنان می کنم

یک سخنرانی به نفع مسلمین
در بلندی های جولان می کنم

مثل اقشار ضعیف اجتماع
نوش جان سویای سبحان می کنم

هم صدایی هم دلی هم زیستی
با سرای سا لمندان می کنم …

بابا جون خسته شدم … قافیه ها ته کشید . به من رای بدین دیگه …
دم همتون گرم … آسمونی !

 نظر دهید »

سخن رهبری

04 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

نتخابات در کشور ما یک حرکت نمایشی نیست. پایه های نظام ما همین انتخابات است.[1]

یکی از پایه ها [نظام جمهوری اسلامی], انتخابات است.[2]

مردم سالاری دینی با حرف نمی شود؛ مردم سالاری دینی با شرکت مردم, حضور مردم, اراده مردم, ارتباط فکری و عقلانی و عاطفی مردم با تحولات کشور صورت می گیرد؛ این هم جز با یک انتخابات صحیح و همگانی و مشارکت وسیع مردم ممکن نیست. این مردم سالاری, عامل پایداری ملت ایران است.[3]

انتخابات سرمایه گذاری عظیم ملت ایران است.[4]

[انتخابات] مثل این [است] که شما سرمایه ی سنگین و عظیمی را در بانک می گذارید, بانک با آن کار می کند و شما از سودش استفاده می کنید.[5]

آراء یکایک شما مردم سهمی است ا زهمان سرمایه گذاری و سپرده گذاری. هر رأیی که شما در صندوق می اندازید, مثل این است که یک بخشی از پول آن سپرده را دارید تأمین می کنید.[6]

یک رأی هم اهمیت دارد.[7]

هرچه انتخابات پرشورتر باشد, عظمت ملت ایران بیشتر در چشم مخالفان و دشمنان دیده خواهد شد؛ برای ملت ایران حرمت بیشتری خواهند گذاشت؛ دوستان شما هم در دنیا خوشحال می شوند.[8]

عظمت ملت ایران را حضور مردم در انتخابات نشان می دهد, انتخابات این است.[9]

بنده همواره در درجه اول در انتخابات سعیم بر این است که به مردم عرض کنم حضور شما در این انتخابات مهم است.[10]

[انتخابات], تصدیق و تأیید و مستحکم کردن نظام جمهوری اسلامی است.[11]

انتخابات با سرنوشت مردم سر و کار دارد؛ بخصوص انتخابات ریاست جمهوری که سپردن قوه ی اجرائیه ی کشور به دست یک نفر و یک مجموعه است که کشور را برای مدت چند سال اداره کنند.[12]

کسانی که برای انتخابات خود را نامزد می کنند, بدانند که انتخابات یک وسیله ای است برای بالا بردن توان کشور, برای آبرومند کردن ملت.[13]

انتخابات فقط ابزاری برای قدرت طلبی نیست.[14]

مبادا نامزدها در اثنای فعالیت های انتخاباتی خودشان جوری رفتار کنند و حرفی بزنند که دشمن را به طمع بیندازند. رقابت ها را منصفانه کنند, حرف ها را منصفانه کنند, از جاده ی انصاف خارج نشوند.[15]

میدان برای همه باز است؛ [نامزدها] بیایند در میدان انتخابات خود را بر مردم عرضه کنند.[16]

درباره ی موضع رهبری در مورد انتخابات, گمانه زنی و شایعه و این ها همیشه بوده و خواهد بود. بنده یک رأی دارم, آن را در صندوق می اندازم. به یک نفری رأی خواهم داد, به هیچ کس دیگر هم نخواهم گفت که به کی رأی بدهید, به کی رأی ندهید؛ این تشخیص خود مردم است.[17]

حمایت کردن از خدمتگزاران در کشور, وظیفه ای است که هم من دارم, هم همه دارند؛ این مربوط به اعلام موضع انتخاباتی نیست.[18]

بنده از هر حرکت خوبی, از هر اقدام خوبی, از هر پیشرفتی, از هر خدمتی به مردم, از هر دلجویی ای از محرومین, از هر ایستادگی در مقابل ظلم و استکبار استقبال می کنم و از آن کسی که این کار را کرده است, تشکر و سپاسگزاری می کنم؛ هر دولتی باشد, هر شخصی باشد؛ این وظیفه من است.[19]

انتخابات یکی از آن عرصه های بسیار حساس و تعیین کننده است.[20]

اگر هر دوره ای از این دوره های انتخابات را شما ملاحظه کنید, تحلیل کنید, خواهید دید در هر کدام از انتخاب های ما _ چه انتخابات ریاست جمهوری و بعضی انتخابات های دیگر_ در هر برهه ای سعی گردانندگان تبلیغات خصمانه ی استکبار جهانی بر این بوده است که حضور مردم را کمرنگ کنند؛ انگیزه مردم را کم کنند؛ همت آنها را, امید آنها را نسبت به انتخابات از بین ببرند یا کمرنگ کنند.[21]

آنچه در انتخابات بسیار مهم است, حضور عمومی مردم است؛ همه باید در انتخابات شرکت کنند؛ این یک وظیفه ملی است.[22]

انتخابات یک فریضه است؛ همه باید شرکت کنند.[23]

همه باید خود را موظف بدانند برای اینکه در انتخابات شرکت کنند.[24]

انتخابات در کشور ما در مقایسه با انتخاب هایی که ما می بینیم در دنیا دارد انجام می گیرد و خبرش را داریم, جزو سالم ترین هاست؛ انتخاباتِ خوبی است.[25]

آنچه که اصل است, حضور در انتخابات است؛ باید همه در انتخابات شرکت کنند؛ این یک وظیفه عمومی است.[26]

یکی از نمونه های عظمت این نظام, همین انتخابات است.[27]

یکی از آن شاخصه های مهم پیروزی ملت ایران {انتخابات} است.[28]

این انقلاب با شجاعت تمام بر آراء مردم تکیه می کند؛ خاطرش جمع است و می خواهد این انتخابات که به معنای دخالت مردم, حضور مردم, تصمیم گیری مردم است, به هر قیمتی باشد؛ این را اصرار می کند.[29]

سعی شود اهمیت و ارزش و عظمت انتخابات محفوظ بماند؛ معلوم باشد. مردم با امید و اعتماد به پای صندوق ها بروند.[30]

قریب به سی سال است که دستگاه های مجری این مملکت دارند انتخابات را انجام می دهند با سلامت کامل.[31]

بعضی ها حتی شرم نکردند, گفتند ناظر بین المللی بیایند نظارت کنند بر این انتخابات؛ بیگانه ها, دشمن ها که با اصل انتخابات و با اصل ملت ایران مخالفند؛ با هر چیزی که به نفع ایران است مخالفند, اینها بیایند بشوند قاضی! این, بزرگ ترین جسارت به ملت ایران است.[32]

آراء مردم دست اینها {وزارت کشور, شورای نگهبان, ناظران و مجریان} امانت است؛ نگذارند کسی دخالت بکند؛ نفوذ بکند.[33]

حیثیت انتخابات عظیم مردم و این کار بزرگ مردم را مرتب با اینکه شبهه اندازی کنند که آره, بناست تقلب بشود, بناست فلان بشود, نشکنند.[34]

در انتخابات با کرامت رفتار کنند همه؛ چه آنهایی که نامزد می شوند, چه آنهایی که طرفدار آنهایند, چه آنهایی که مخالف با بعضی از نامزدها هستند.[35]

جناح های مختلف کشور, بداخلاقی و بدگویی و اهانت و تهمت و این حرف ها را مطلقاً راه ندهند. این از آن چیزهایی است که اگر پیش بیاید, دشمن از او خوشحال می شود.[36]

نگذارید انتخابات بشود ملعبه دست بیگانگان.[37]

انتخابات مال ملت ایران است, مال جمهوری اسلامی است, مال اسلام است.[38]

ملت ایران وقت انتخابات که می رسد, احتیاج به بصیرت دارد؛ نگاه کند ببیند دشمن چه موضعی گرفته است در قبال این حرکت عظیم مردمی؛ حواس خود را جمع کند, تصمیم درست بگیرد. این هم وظیفه ی ما مردم است که بایستی مراقبت کنیم.[39]

من اصرارم در همه انتخابات ها بر حضور است.[40]

باید آمد سر صندوق رأی, به کوری چشم دمشن بایستی رأی داد.[41]

دشمن می خواهد که ملت انتخابات نداشته باشد.[42]

وقت انتخابات هم که می شود _ شاید یادتان هست _ غالباً از انتخابات یک حرفی می زنند که معنایش این است که مردم در انتخابات شرکت نکنید؛ کارهایی می کنند, تلاش می کنند؛ گاهی به وسیله آدم های غافل و فریب خورده, گاهی به وسیله آدم های وابسته, کارهایی می کنند که بلکه مردم را از شرکت در این مراسم عظیم باز بدارند, که انتخابات یکی از این مراسم بسیار عظیم است.[43]

من توصیه ام به مردم در درجه اول این است که بیایند وارد میدان انتخابات شوند, صندوق های رأی را پررونق کنند. خود این صفوفی که ایستادند, ممکن است زحمت هم داشته باشد؛ در هوای سرد؛ یک ساعت _ کمتر, بیشتر _ امام این مجاهدت است, این جهاد است؛ این زحمت پیش پای خدای متعال ارج دارد. بروند رأی بدهند.[44]

به کی رأی بدهند؟ شاخص این است که شعارهای انقلاب بایستی به وسیله مسئولین و منتخبین ما روزبه رو زنده تر شود. … علاج دردهای این ملت و وسیله رسیدن به آرمان های این ملت, شعارهای انقلاب است؛ اینها باید حفظ شود. آن کسانی که با این شعارها به معنای حقیقی کلمه مخالفند, دشمن این شعارهایند؛ اینها نباید در مراکز تصمیم گیری واقع بشوند.[45]

باید کسی… را {انتخاب کنیم که}, معتقد به توانایی های ملی باشد, معتقد به اسلام, معتقد به انقلاب باشد و شاخص ها را قبول داشته باشد. این آن نقطه ی حساس است.[46]

با انتخابات شما اینها دشمنند؛ با اصل انتخابات دشمنند؛ با حضور پرشور و گسترده ی مردم در انتخابات دشمنند؛ با انتخاب آدم های اصلح و طرفدار حقوق مردم و متعبد و پایبند به مبانی اسلامی و ارزش های اسلامی مخالفند, دشمنند؛ چرا؟ چون می دانند اینها هم انتخابات, هم حضور گسترده ی مردم, هم حضور آدم های مناسب و شایسته …, به ضرر آنهاست؛ لذا محافظت می کنند. هر جور مخالفتی که می توانند می کنند؛ تبلیغات می کنند, رادیو به راه می اندازند, در رادیوهای گوناگونشان به خیال خودشان مردم را از انتخابات دلسرد می کنند _ دارند به خیال خودشان کار می کنند _ نتیجه هم ان شاءالله کاملاً بعکس است.[47]

چون می دانند که ملت ایران با حضور پرشور در انتخابات برای خود قدرت می آفریند, عزت خلق می کند, می خواهند این نباشد. البته از همین حالا معلوم است, در طول این سی سال گذشته هم معلوم بوده است که هر وقت دشمنان این ملت سعی کردند مردم در انتخاباتی شرکت نکنند و تبلیغات کردند, مردم بعکس پرشورتر در انتخابات شرکت کرده اند. این دفعه هم همینجور خواهد شد به توفیق الهی.[48]

 نظر دهید »

زندگی نامه مقام معظم رهبری

04 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

سید علی حسینی خامنه‌ای فرزند مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه‌ای، در فروردین‌ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود و زندگی مرحوم سید جواد خامنه‌ای هم مانند بیشتر روحانیون و مدرسان علوم دینی، بسیار ساده: «پدرم روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشه‌گیر […] زندگی ما به‌سختی میگذشت. من یادم هست شب‌هایی اتفاق می‌افتاد که در منزل ما شام نبود. مادرم با زحمت برای ما شام تهیه میکرد. […] آن شام هم نان و کشمش بود.»
خانه‌ی ما در خیابان خسروی نو بود… فیلم
خانه‌ای که خانواده‌ی سید جواد در آن زندگی میکردند در یکی از محله‌های فقیرنشین مشهد بود: «منزل پدری من که در آن متولد شده‌ام، تا چهار پنج سالگی من، یک خانه‌ی ۶۰ ـ ۷۰ متری در محله‌ی فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفه‌ای! هنگامی که برای پدرم میهمان میآمد -و معمولاً پدر بنا بر این که روحانی و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت- همه‌ی ما باید به زیرزمین میرفتیم تا مهمان برود. بعد عده‌ای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم.»

۱. خاندان
پدر
پدرش سیدجواد خامنه‌ای (۲۰جمادی‌الثانی ۱۳۱۳نجف، ۱۶ آذر۱۲۷۴/۱۴ تیر ۱۳۶۵) از علما و مجتهدان عصر خود بود که در نجف متولد شد و در کودکی همراه خانواده‌اش به تبریز آمد. پس از اتمام دوره‌ی سطح، در حدود ۱۳۳۶ق به مشهد مهاجرت کرد[۸] و در فقه و اصول از محضر بزرگانی چون حاجآقا حسین قمی، میرزا محمد آقازاده خراسانی (کفائی)، میرزا مهدی اصفهانی و حاج فاضل خراسانی و در فلسفه از محضر آقابزرگ حکیم شهیدی و شیخ اسدالله یزدی بهره‌مند گردید[۹] . سپس در ۱۳۴۵ق به نجف رفت و از حوزه‌ی درس میرزا محمدحسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و آقا‌ضیاءالدین عراقی کسب فیض کرد و از سه نفر مذکور اجازه‌ی اجتهاد گرفت[۱۰] . او در پی تصمیم بازگشت به ایران راهی مشهد شد و برای همیشه در آن شهر اقامت گزید و ضمن تدریس، امامت مسجد صدیقیهای بازار مشهد (مسجد آذربایجانیها) را عهده‌دار گردید[۱۱] . او همچنین از امامان جماعت مسجد جامع گوهرشاد نیز بود[۱۲] . وی علاقه‌ی زیادی به مطالعه داشت. مباحثات علمی روزانه وی با هم‌ردیفان از جمله حاج میرزا حسین عبائی، حاج سید علی‌اکبر خوئی، حاج میرزا حبیب ملکی و … تا دهها سال ادامه داشت. همچنین فردی پرهیزگار و بی‌توجه به امور دنیوی بود و زندگی زاهدانه‌ای داشت[۱۳] .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آنکه فرزندانش به مقامات عالی سیاسی و اجرایی رسیدند، همچنان به زندگی زاهدانه‌ی خود ادامه داد. به دلیل بهره‌مندی از کمالات انسانی همواره مورد وثوق مردم بود. در رواق پشت ضریح مطهر امام رضا (ع) به خاک سپرده شد[۱۴] . امام خمینی در پیام تسلیتی به آیت‌الله خامنه‌ای به مناسبت فوت پدرش، آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای را عالمی با تقوا و متعهد برشمرد[۱۵] .
جد اعلای ایشان سیدمحمد حسینی تفرشی نسب به سادات افطسی می‌رساند. شجره وی به سلطان‌العلماء احمد، معروف به سلطان سیداحمد می‌رسد که با پنج واسطه از اخلاف امام سجاد (ع)، است. جدش سیدحسین خامنه‌ای (تولد حدود ۱۲۵۹ق/ درگذشت ۲۰ ربیع‌الثانی ۱۳۲۵ق) در خامنه به دنیا آمد و در نجف نزد اساتید بزرگی چون سیدحسین کوه‌کمری، فاضل ایروانی، فاضل شربیانی، میرزا باقر شکی و میرزا محمدحسن شیرازی تلمذ کرد و پس از طی مدارج علوم دینی در حوزه‌ی علمیه‌ی نجف اشرف، در زمره‌ی فقها و مدرسان آن حوزه قرار گرفت. او در سال ۱۳۱۶ق به تبریز آمد[۱] و مدرس مدرسه‌ی طالبیه و امام جماعت مسجد جامع آن شهر شد[۲] . دارای افکار بلند سیاسی و اجتماعی و از علمای طرف‌دار مشروطه بود و همواره مردم را به حمایت و پاسداری از نهضت مشروطه تشویق می‌کرد[۳] . برخی از آثار علمی ایشان از جمله حاشیه بر کتابهای ریاض‌المسائل، قوانین‌الاصول، مکاسب شیخ انصاری، فوائدالاصول و شرح لمعه وقف کتابخانه‌ی حسینیه‌ی شوشتری نجف شد[۴] . شیخ محمد خیابانی، روحانی مبارز و مجاهد عصر مشروطه، شاگرد و داماد وی بود[۵] . سیدمحمد خامنه‌ای (۱۲۹۳ نجف/شعبان ۱۳۵۳ق نجف) مشهور به پیغمبر[۶] ، عموی آیت‌الله خامنه‌ای از شاگردان آخوند خراسانی، شریعت اصفهانی و دیگر بزرگان نجف بود، و فردی آگاه به مسائل زمان و از رجال طرف‌دار مشروطه به‌شمار میرفت[۷] .

f مادر
بانو میردامادی (۱۲۹۳ش ـ ۱۳۶۸ش)، مادر آیت‌الله خامنه‌ای بانویی زاهد، متشرع، آشنا با آیات قرآن، احادیث، تاریخ و ادبیات بود. او در جریان مبارزه با رژیم پهلوی با فرزندان مبارزش، به‌ویژه آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای همگام بوده است[۱۶] .
آیت‌الله خامنه‌ای درباره مادرشان می‌گویند: «مادرم خانم بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظ شناس - البته حافظ شناس که میگویم، نه به معنای علمی و اینها، به معنای مأنوس بودن با دیوان حافظ - و با قرآن کاملاً آشنا بود و صدای خوشی هم داشت.
ما وقتی بچه بودیم، همه مینشستیم و مادرم قرآن میخواند؛ خیلی هم قرآن را شیرین و قشنگ میخواند. ما بچه‌ها دورش جمع میشدیم و برایمان به مناسبت، آیه‌هایی را که در مورد زندگی پیامبران است، میگفت. من خودم اولین بار، زندگی حضرت موسی، زندگی حضرت ابراهیم و بعضی پیامبران دیگر را از مادرم - به این مناسبت - شنیدم. قرآن که میخواند، به آیاتی که نام پیامبران در آن است میرسید، بنا میکرد به شرح دادن.»
آیت‌الله سیدهاشم نجف‌آبادی (میردامادی) (۱۳۰۳ق ـ۱۳۸۰ ق)، جد مادری آیت‌الله خامنه‌ای (از خاندان میرداماد فیلسوف مشهور عصر صفویه) از شاگردان آخوندخراسانی و میرزا محمدحسین نائینی، از علما و مفسران قرآن و از ائمه‌ی جماعت مسجد‌گوهرشاد بود[۱۷] و در عین حال به امر به معروف و نهی از منکر اهتمام ویژه‌ای داشت و در پی اعتراض به کشتار مردم در مسجد گوهرشاد در دوره‌ی حکومت رضاشاه، به سمنان تبعید شد[۱۸] . آیت‌الله خامنه‌ای از سوی مادر به محمد دیباج فرزند امام جعفر صادق (ع) نسب می‌رساند[۱۹] .

۲. شخصیت علمی و فرهنگی
۱.۲. تحصیل و تدریس
تحصیل در مشهد
سیدعلی خامنه‌ای تحصیل را در چهار سالگی از مکتب‌خانه و با فراگیری قرآن کریم شروع کرد. دوره‌ی دبستان را در نخستین مدرسه‌ی اسلامی مشهد، دارالتعلیم دیانتی، گذراند[۲۰] . در همین ایام، یادگیری قرائت و تجوید قرآن را نزد برخی قاریان قرآن مشهد آغاز کرد[۲۱] .
هم‌زمان با تحصیل در کلاس پنجم دبستان، تحصیلات مقدماتی حوزوی را نیز آغاز کرد. شوق وافر او به تحصیلات حوزوی و تشویق والدین سبب شد که وی پس از اتمام دوره‌ی دبستان، وارد دنیای طلبگی شود و تحصیل علوم دینی را در مدرسه‌ی سلیمان‌خان ادامه دهد. وی بخشی از مقدمات را نیز نزد پدر طی کرد. سپس به مدرسه‌ی نواب رفت و دوره‌ی سطح را در آن به پایان برد. هم‌زمان با تحصیلات حوزوی دوره‌ی دبیرستان را تا سال دوم متوسطه ادامه داد[۲۲] .
وی معالم‌الاصول را نزد آیت‌الله سیدجلیل حسینی سیستانی و شرح لمعه را نزد پدر و میرزا احمد مدرس یزدی فرا گرفت. رسائل، مکاسب و کفایه را نیز نزد پدر و آیت‌الله حاج شیخ هاشم قزوینی آموخت. در سال ۱۳۳۴ش، در درس خارج فقه آیت‌الله سید محمدهادی میلانی حاضر شد.

hحوزه نجف
وی در ۱۳۳۶ش طی سفر کوتاهی همراه خانواده به نجف اشرف مشرف شد و در دروس مدرسان بنام حوزه‌ی علمیه‌ی نجف، از جمله آیات سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، سید محمود شاهرودی، میرزا باقر زنجانی و میرزا حسن بجنوردی حضور یافت، ولی به دلیل عدم تمایل پدر برای اقامت در آن شهر به مشهد بازگشت[۲۳] و به مدت یک سال دیگر در درس آیت‌الله میلانی حاضر شد. سپس در سال ۱۳۳۷ش به شوق ادامه تحصیل عازم حوزه‌ی علمیه‌ی قم شد[۲۴] . در همین سال و پیش از عزیمت به قم، آیت‌الله محمدهادی میلانی به وی اجازه‌ی روایت داده بود[۲۵] .f حوزه قم
سید علی خامنه‌ای، در قم نزد بزرگانی چون آیات حاج‌آقا حسین بروجردی، ‌امام خمینی، حاج شیخ‌مرتضی حائری یزدی، سیدمحمد محقق داماد و علامه طباطبایی تلمذ نمود[۲۶] . در مدت اقامت در قم اکثر وقت خود را به تحقیق، مطالعه و تدریس می‌گذراند.
fبازگشت به مشهد
آیت‌الله خامنه‌ای در ۱۳۴۳ش به دلیل عارضه‌ی بینایی پدر و کمک به وی به ضرورت از قم به مشهد بازگشت و بار دیگر در جلسات درس آیت‌الله میلانی حضور یافت که تا سال ۱۳۴۹ ادامه داشت. او از ابتدای حضور در مشهد، به تدریس سطوح عالی فقه و اصول (رسائل، مکاسب و کفایه) و برگزاری جلسات تفسیر برای عموم همت گماشت. در این جلسات جمعیت کثیری از قشر جوان به ویژه دانشجویان حضور پیدا می‌کردند[۲۷] . در جلسات تفسیر خود، مهمترین پایه‌های فکری اسلام و اندیشه اسلامی را از خلال آیات قرآن استخراج و بیان می‌نمود و به تعمیق بنیان‌های اندیشه مبارزه و براندازی حکومت طاغوت می‌‌پرداخت به صورتی که شرکت‌کننده در درس تفسیر او به این نتیجه ضروری و طبیعی می‌رسید که حکومتی بر پایه اسلام و معارف دین باید در کشور تحقق یابد. یکی از اهداف اصلی او از تفسیر، انتقال مبانی انقلاب اسلامی به جامعه بود از سال ۱۳۴۷ درس تخصصی تفسیر را نیز برای طلاب علوم دینی شروع کرد که این دروس و جلسات تفسیر تا سال ۱۳۵۶ و قبل از دستگیری و تبعید به ایرانشهر ادامه داشت[۲۸] . جلسات تفسیر در سالیانی از دوره ریاست جمهوری و پس از آن ادامه داشت.
f تدریس درس خارج
ایشان از سال ۱۳۶۹ش تدریس خارج فقه را آغاز کرد و تاکنون به تدریس ابواب جهاد، قصاص، مکاسب محرمه و صلاة مسافر پرداخته اند.

شخصیت ادبی
آیت‌الله خامنه‌ای با حوزه‌ی شعر و ادبیات مأنوس هستند و همواره به مطالعه رمان‌ و داستان علاقمند بوده‌اند و بسیاری از رمانها و داستانهای معتبر دنیا را مطالعه کرده‌اند. این علاقه با مطالعه رمانها و آثار ادبی نویسندگان بزرگ جهان و تاریخ و فرهنگ ملل شرق و غرب تداوم پیدا کرد. حتی به نقد کتابهای ادبی و شعر هم می‌پردازند. با بسیاری از شاعران، نویسندگان و روشنفکران زمانه در ارتباط بود.
در ایامی که در مشهد حضور داشت در برخی از انجمنهای ادبی که با حضور شعرای بزرگ تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد. در انجمن‌های ادبی به نقد شعر می‌پرداخت. خود نیز اشعاری سروده و در سال‌های اخیر تخلص «امین» را برگزیده است. مطالعه‌ی کتب تاریخی بخش دیگری از برنامه‌ی مطالعاتی دائمی ایشان است و به مباحث و موضوعات تاریخ معاصر احاطه دارند. [۲۹]

 نظر دهید »

یارانه

04 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

فقیرم بی کسم بیچاره ام بیکار و بی عارم

ضعیفم ناتوانم مستحقم عاجزم خوارم

ذلیلم بی نوایم مستمندم پست و منفورم

مریضم روبه موتم دردمندم ناخوشم زارم

اسیرم مفلسم هیچم غریبم گشنه ام پوچم

حقیرم ضایعم درمانده ام بدبخت و بیمارم

گدایم بی نصیبم بی سوادم املم تندم

بدم افراطی ام لاتم شرورم قاطی ام هارم

فدایم جان نثارم چاکرم خاک کف پایم

غلامم نوکرم عبدم بدهکارم گرفتارم

تو را جان هرآنکس دوست داری میدهم سوگند

مکن یارانه ام را قطع خیلی آرزو دارم!

 نظر دهید »

حدیث

04 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

الَ الاِْمامُ السَّجّادُ (علیه السلام):
۱- مقام رضا

«الرِّضا بِمَکْرُوهِ الْقَضاءِ أَرْفَعُ دَرَجاتِ الْیَقینِ.»:

خشنودى از پیشامدهاى ناخوشایند، بلند‌ترین درجه یقین است.

۲- کرامت نفس

«مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیا.»:

هر که کرامت و بزرگوارى نفس داشته باشد، دنیا را پَست انگارد.

۳- دنیا مایه ارزش نیست

«أَعْظَمُ النّاسِ خَطَرًا مَنْ لَمْ یَرَ الدُّنْیا خَطَرًا لِنَفْسِهِ.»:

پرارزش‌ترین مردم کسى است که دنیا را مایه ارزش خود نداند.

۴- پرهیز از دروغ

«إِتَّقُوا الْکِذْبَ الصَّغیرَ مِنْهُ وَ الْکَبیرَ فى کُلِّ جِدٍّ وَ هَزْل فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذا کَذَبَ فى الصَّغیرِ إِجْتَرَءَ عَلَى الْکَبیرِ.»:

از دروغ کوچک و بزرگ در هر جدّى و شوخی بپرهیزید، زیرا چون کسى دروغ کوچک گفت بر دروغ بزرگ نیز جرأت پیدا مى کند.

۵- خود نگه دارى

«أَلْخَیْرُ کُلُّهُ صِیانَةُ الاِْنْسانِ نَفْسَهُ.»:

تمام خیر آن است که انسان خود را نگه دارد.

۶- همنشینان ناشایسته

«إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الْکَذّابِ، فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرابِ یُقَرِّبُ لَکَ البَعیدَ وَ یُبَعِّدُ لَکَ الْقَریبَ. وَ إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الْفاسِقِ فَإِنَّهُ بایَعَکَ بِأُکْلَة أَوْ أَقَلَّ مِنْ ذلِکَ. وَ إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الْبَخیلِ فَإِنَّهُ یَخْذُلُکَ فى مالِهِ أَحْوَجَ ما تَکُونُ إِلَیْهِ. وَ إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الاَْحْمَقِ، فَإِنَّهُ یُریدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرُّکَ. وَ إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ، فَإِنّى وَجَدْتُهُ مَلْعُونًا فى کِتابِاللّهِ.»:

۱ـ مبادا با دروغگو همنشین شوى که او چون سراب است، دور را به تو نزدیک کند و نزدیک را به تو دور نماید.

۲ـ مبادا با فاسق و بدکار همنشین شوى که تو را به یک لقمه و یا کمتر بفروشد.

۳ـ مبادا همنشین بخیل شوى که او در نهایتِ نیازت بدو، تو را واگذارد.

۴ـ مبادا با احمق رفیق شوى که چون خواهد سودت رساند، زیانت می‌زند.

۵ ـ مبادا با آنکه از خویشان خود مى برد، مصاحبت کنى که من او را در قرآن ملعون یافتم.

۷- ترک سخن بى فایده و دورى از جدل

«إِنَّ الْمَعْرِفَةَ وَ کَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْکُهُ الْکَلامَ فیما لا یَعْنیهِ وَ قِلَّةُ مِرائِهِ وَ حِلْمُهُ وَ صَبْرُهُ وَ حُسْنُ خُلْقِهِ.»:

معرفت و کمال دیانت مسلمان، ترکِ کلام بى فایده و کم جدل کردن، و حلم و صبر و خوشخویى اوست.

۸- محاسبه نفس و توجّه به معاد

«إِبْنَ آدَمَ! إِنّکَ لا تَزالُ بِخَیْر ما کانَ لَکَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِکَ، وَ ما کانَتِ الُْمحاسَبَةُ مِنْ هَمِّکَ، وَ ما کانَ الْخَوْفُ لَکَ شِعارًا وَ الْحَذَرُ لَکَ دِثارًا.

إِبْنَ آدَمَ! إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ مَبْعُوثُ وَ مَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ جَلَّ وَ عَزَّ، فَأَعِدَّ لَهُ جَوابًا.»:

اى فرزند آدم! به راستى که تو پیوسته رو به خیرى، تا خودت را پند دهى و حساب خودت را برسى و ترس از خدا را روپوش و پرهیز را زیرپوش خود سازى.

اى فرزند آدم! تو خواهى مرد و برانگیخته خواهى شد و در حضور خداوند عزّ و جَلّ قرار خواهى گرفت، پس براى او جوابى را آماده کن.

۹- نتایج دعا

«أَلْمُؤْمِنُ مِنْ دُعائِهِ عَلى ثَلاث: إِمّا أَنْ یُدَّخَرَ لَهُ وَ إِمّا أَنْ یُعَجَّلَ لَهُ وَ إِمّا أَنْ یُدْفِعَ عَنْهُ بَلاءً یُریدُ أَنْ یُصیبَهُ.»:

مؤمن از دعایش سه نتیجه مى گیرد:

۱ـ یا برایش ذخیره گردد،

۲ـ یا در دنیا برآورده شود،

۳ـ یا بلایى را که خواست به او برسد، از او بگرداند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 31
  • ...
  • 32
  • 33
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

takab's blog

امیدوارم شماهم مارا یاری کنید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی،تحلیلی
  • اقتصادی
  • بدون موضوع
  • تاریخی
  • تربیتی
  • خبری
  • شهدا
  • قرآن
  • مهدویت

Random photo

اعتکاف

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس