takab's blog

سلام هدف ترویج مهدویت و شیعه سالاری میباشد
  • خانه 

پس از ظهور فریادرسی امام زمان

07 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

اينكه حضرت مهدى(عج) مى فرمايد : «اگر ما مراعات شما را نمى كرديم و ياد شما را از خاطر مى برديم بلا بر شما نازل مى شد» ؛ پس اين همه بلايى كه بر سر شيعيان وارد مى شود چيست؟! emam-zaman-1.gifابتدا خوب است بدانيم اصل اين جملات براى شيخ مفيد نوشته شده است. در ابتداى نامه حضرت مى خوانيم : «نامه اى به برادر با ايمان و دوست رشيد، ابو عبداللّه  محمد بن نعمان - شيخ مفيد - كه خداوند عزت وى را از محل وديعه نهادن عهدى كه بر بندگان گرفته شده است مستدام بدارد. اما بعد سلام بر تو اى دوستى كه در دين مخلص و در مورد ما به يقين مخصوص گشته اى، ما در مورد (نعمت وجود) تو، خداوند را سپاس گزاريم…». آن گاه خطاب به شيعيان مؤمن مى فرمايد : «علم ما به اخبار شما احاطه دارد و هيچ چيزى از اخبار شما بر ما پوشيده نيست…»، تا مى رسد به جمله مورد پرسش كه مى نويسد : «انا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم و لو لا ذلك لنزل بكم البلاء و احطمكم الاعداء» ؛ «از يارى رساندن به شما كوتاهى نكرده فراموشتان نمى كنيم، و اگر چنين نبود ناگوارى ها بر شما نازل و دشمنان شما را نابود مى ساختند…»[1]. اگر دقت شود ذيل حديث مى گويد: بلايى كه باعث نابودى شيعيان مى شود با لطف و عنايت آن حضرت برطرف مى شود ؛ نه اينكه در دنيا سختى و گرفتارى هايى چون جنگ و زندان، سيل و زلزله و… دامن گير هيچ يك از افراد نمى شود. چرا كه اين سنت الهى است و بلاها باعث تربيت و تقويت و رشد انسان مى شود. گفتنى است ؛ زمانى شيعه در اقليت بود، اما با عنايات حضرت مهدى(عج) هر روز قدرت و توان آن بيشتر مى شود ؛ با اينكه تمام قدرت ها به نوعى تلاش مى كنند شيعه را نابود سازند، مهم ترين شرط اين عنايت و تداوم آن، دين دارى است كه بايد بكوشيم تا به دامن گناه و فساد سقوط نكنيم… پس معناى حديث اين نيست كه گرفتارى هاى شخصى و امتحانات پيش رو نداريم. علاوه بر اين شيوه و سيره عملى امام عصر(عج) (مانند ساير ائمه اطهار (علیهم السلام) ) است ؛ يعنى، همان طور كه در زمان آن بزرگواران اين طور نبود كه مردم ستمديده، فقير و يا مريض فورا نزد ائمه (علیهم السلام)  بيايند و حل مشكل را از آنان بخواهند ؛ بلكه اگر مى آمدند ائمه آنان را به تلاش و يا صبر در مقابل سختى ها تشويق مى كردند. با اين حال آن بزرگواران و به خصوص امام زمان(عج) - در موارد فراوانى به نيازمندان كمك كرده و از آنها دستگيرى نموده اند و يا نسبت به افراد مشتاق و شايسته، نظر لطف خود را بروز داده اند و… . نظارت امام زمان(عج) و ستاريت خدا: پرسش 23 . آيا امام زمان(عج) شاهد و ناظر اعمال ما است و به كارهاى خوب و بد ما آگاهى دارد؟در اين صورت آيا اين منافى با ستّار بودن خداوند نيست؛ زيرا خود او به پيامبرش فرموده است : گناهان امت تو را هم به تو نمى گويم…؟! در پاسخ اين سؤال، بيان چند نكته ضرورى است : يكم. گواه و شاهد بودن پيامبر (صلی الله علیه وآله)  [و امامان معصوم] بر رفتارهاى مردم، در آياتى از قرآن كريم بيان شده است ؛ از جمله: «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤلاءِ شَهِيداً»[2] ؛ «حال آنان چگونه است، در روزى كه از هر امتى شاهد و گواهى [بر اعمالشان ]مى آوريم و تو را نيز بر آنان گواه خواهيم آورد». افزون بر فرشتگان (نويسندگان رفتارها)، اعضا و جوارح انسان، زمان و مكان، پيامبران و معصومين نيز از جمله گواهان ياد شده در آيه شريفه مى باشند[3]. مراد از «شهادت و گواهى» ياد شده در آيه، آگاهى از حقايق و ژرفاى رفتارهاى مردم در دنيا، از جهت نيل به نيك بختى يا تيره روزى، پذيرفته شدن يا رد شدن در پيشگاه الهى، امتحان فرمانبرى يا سرپيچى از احكام الهى و سپس گواهى دادن بر آن در روز قيامت است. آن گاه كه خداوند از بسيارى - از جمله پيامبر و معصومين (علیهم السلام)  - گواهى مى طلبد[4]. دوم. با توجه به مطالب ياد شده، مراد از گواه بودن امام زمان بر رفتارهاى ما، آگاهى از اعمال ما است و منظور از ديدن اعمال، ديدن با «چشم دل» است، نه چشم سر ؛ همچنان كه خداوند ناظر و آگاه بر اعمال است، بدون اينكه چشم مادى داشته باشد. امام زمان(عج) چشم خدا در ميان انسان ها است «السلام عليك يا عين الله فى خلقه»[5] و بر كل هستى و همه جوامع انسانى، اشراف و نظارت كامل دارد «و عينك الناظرة باذنك»[6]. سوم. بر اساس روايات مختلف و تفاسير، اعمال و تقديرات انسان ها هر سال - در شب قدر و توسط ملائكه و روح - بر امام زمان(عج) عرضه مى شود و او از همه آنها مطلع است. امام (علیه السلام) ، همچون پدرى مهربان، از شيعيان خود مراقبت مى كند و در لحظات سرنوشت ساز، با شيوه هاى مختلف به يارى آنها مى شتابد و چنان كه در توقيع شريف آن حضرت به شيخ مفيد آمده است : «فانّا نُحيط علما باَنبائكم و لا يعزب عنّا شى ءٌ من أخباركم»[7] ؛ «ما بر اخبار و احوال شما، آگاهيم و هيچ چيز از اوضاع و احوال شما، بر ما پوشيده و مخفى نيست». حضرت على (علیه السلام)  در حديثى در اين باره مى فرمايد: «ليس يغيب عنّا مؤمن فى شرق الارض و لا فى غربها» ؛[8] «هيچ مؤمنى در شرق و غرب زمين، از نظر ما غايب نيست». امام صادق (علیه السلام)  نيز فرموده است : «انّ الدنيا لتمثّل للامام مثل خلقة الجوز فلا يعزب عنه شى ءٌ»[9] ؛ «آسمان و زمين در نزد امام، چون پاره گردويى حاضر و نمايان است». در واقع بر اساس احاديثى كه تفسير سوره «قدر» و آيات آغازين سوره «دخان»… وجود دارد ؛ فهميده مى شود كه فرشتگان در شب قدر، مقدّرات يكساله را به نزد «ولىّ مطلق زمان» مى آورند و بر او عرضه مى دارند و به او تسليم مى كنند. اين واقعيت همواره بوده و خواهد بود. در روزگار پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) محل نزول فرشتگان شب قدر، حضرت محمد مصطفى (صلی الله علیه وآله  وسلم) بوده است. بر اساس دلايل معتبر و احاديث وارده از سوى اهل بيت (علیهم السلام)  و اهل سنت، پس از رحلت پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) ، شب قدر هم چنان وجود دارد[10] و اين مقام شايسته جانشينان واقعى پيامبر است. امام على (علیه السلام)  درباره اين دو واقعيت بزرگ مى فرمايد : «شب قدر هر سال هست. در اين شب امور همه سال (تقديرها و سرنوشت ها)، فرو فرستاده مى شود. پس از درگذشت پيامبران، نيز اين شب، صاحبانى دارد…»[11]. چهارم. روايات عرض اعمال بر امام عصر(عج)، معتبر بوده و منافى با ستّاريت خداوند و معارض با ديگر روايات نيست ؛ زيرا امام زمان، واسطه فيض الهى و رابط خلق و خالق است و تمام عنايات و الطاف الهى به جهان، به وساطت و به بركت وجود آن حضرت جارى مى شود و لازمه اينكه به بهترين وجهى، اين وساطت تحقق پذيرد و در مواقع لازم، فيوضات به بندگان برسد، اين است كه آن حضرت از قابليت ها و افعال همگان با خبر باشد. پنجم. ميزان ستّار بودن پروردگار نسبت به هركس، به تناسب لياقت، شايستگى و درجات قرب او در پيشگاه الهى است. از اين رو خداوند براى كافران و فسادگران، پرده پوشى ندارد و ستاريت او نسبت به مؤمنان نيز، به تناسب درجات ايمان آنها، متفاوت است. بنابراين چه بسا بعضى از اعمال مؤمنان مقرّب را از نظر امام زمان(عج) نيز مخفى بدارد و شايد در همين مرتبه است كه در قيامت، برخى اعمال را از پيامبراكرم نيز پوشيده مى دارد. ششم. امامان معصوم (علیهم السلام)  از همه صفات الهى برخوردارند و همه كمالات حق در وجود پاك آنها تجلى يافته است. از جمله اين صفات، صفت ستار بودن است. همان گونه كه حق تعالى ستار است و بندگان مؤمنش را رسوا نمى كند، ولىّ حق و حجت الهى نيز كه مظهر ستاريت حق است، رازدار اسرار و اعمال مردم است و اعمال مؤمنان را براى ديگران فاش نمى سازد. در واقع ستار بودن ولىّ حق پرتوى از ستار بودن خداوند است و از آن جدا نيست، همانطورى كه خود حجت الهى تجلى كمال (و جمال و جلال حق است) و ظهور كامل و تمام عيار صفات حسناى ربوبى است. پس در اينجا دوگانگى وجود ندارد تا منافاتى لازم بيايد.

 نظر دهید »

دعای سلامتی امام زمان

07 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

اينكه در مجالس مى گويند «براى سلامتى امام زمان(عج) صلوات» يا «براى تعجيل در فرج دعا كنيد»، مگر ايشان هم مثل بقيه مردم دچار بيمارى مى شوند يا با دعاى ما فرج و ظهور ايشان نزديك مى شود؟!

emam-zaman-doa.gifدعا براى سلامتى و فرج امام عصر(عج)، اطاعت از امر خداوند و پيروى از رسول اكرم و اهل بيت (علیهم السلام)  است. «دعا» براى آن حضرت داراى آثار و حكمت هايى است ؛ از جمله:
1. نشانه علاقه و محبّت قلبى به آن حضرت است و در نتيجه موجب تقويت ايمان و يقين است.
2. گشايش و فرج مؤمنان در آن است ؛ چنان كه خود آن حضرت در نامه اى مرقوم داشتند: «براى تعجيل در ظهورم دعا كنيد كه ظهور من، به نفع شما و موجب فرج و گشايش امور شما خواهد بود»[1].
3. فزونى نعمت، يكى از آثار دعا براى آن حضرت است ؛ زيرا شكر نعمت هاى الهى - به خصوص نعمت امامت ولايت آن حضرت - موجب افزونى نعمت است. علاوه بر اينكه شكر واقعى، موجب فاصله گيرى از گناه و تقرّب به خداوند است و اين در جلب نعمت هاى الهى مؤثّر است. مسلّم است كه دعا براى امام زمان(عج) موجب احترام و بزرگداشت آن حضرت و توجّه بسيار و دائمى به او و اداى شكر نعمت وجود آن حضرت است.
4. دعا، اظهار تجديد عهد و پيمان با آن حضرت است و محتواى پيمان با او، دين دارى، شريعت محورى و تصميم قلبى بر اطاعت امر امام (علیه السلام)  و يارى رساندن او با نثار جان و مال است.
5. سبب زنده نگه داشتن ياد امام غايب در دل منتظران است. زنده نگه داشتن مسئله امامت، از امور بسيار ضرورى و مورد تصديق عقل و شرع است و دعا براى امام زمان(عج)، در راستاى همين مهم قابل ارزيابى است.
6. اداى حقوق بسيارى كه آن حضرت بر ما دارد، دعاهاى ما داراى اين فايده است كه بعضى از حقوق او را ادا كنيم[2].
7. دعا براى آن حضرت، اين فايده را هم دارد كه خود آن حضرت نيز براى يارى دهنده و دعا كننده اش دعا مى كند[3] ؛ زيرا اين دستور دينى ما است كه قطعا مورد عمل او قرار دارد.
8. از ديگر فوايد دعا، تقرّب دعا كننده به خداوند متعال است ؛ زيرا ائمه اطهار (علیهم السلام)  وسيله هاى تقرّب و وصول الى اللّه  هستند.
9. از ديگر آثار دعا براى ولى عصر(عج) نورانيت قلب دعا كننده و كسب نور از آن خورشيد فروزان الهى است. اشراق نور امام (علیه السلام)  بر قلب مؤمن، درخشنده تر از خورشيد نور افشان است[4].
10. طول عمر، از ديگر منافع و آثار دعا براى امام زمان(عج) است و روايات متعددى بر اين امر دلالت دارد و…[5].
مضمون كلّى دعاى «اللهم كن لوليك…» درخواست يارى الهى و حفظ و سلامتى آقا امام زمان(عج) است كه از جمله وظايف مهم شيعيان در عصر غيبت است. در اين دعا از خداوند مى خواهيم كه ولىّ و سرپرست آن حضرت باشد ؛ يعنى، او را تحت ولايت خاصه خودش - كه مخصوص مقرّبان درگاهش است - قرار بدهد و حافظ و نگه دار او از جميع بدى ها، بلاها و سختى ها باشد. همچنين قائد و رهبر و پيشوا براى آن حضرت باشد ؛ يعنى، او را تحت زعامت و قيادت مخصوص خود قرار دهد… در ادامه از خداوند مى خواهيم كه «عين»، يعنى، نگهبان آن حضرت باشد و او را تحت حراست و حمايت خاصه خودش، از هر گزندى حفظ كند و آن حضرت را به گونه اى در زمين مستقرّ سازد كه مردم با ميل و رغبت، ولايت او را بپذيرند و ساليان سال، حضرت بدين گونه بر مردم حكومت كند.
اوقات دعا:
از ادله نقلى استفاده مى شود كه اگر دعا براى امام زمان(عج) در موقعيت ممتاز و حالت مناسب روحى و جسمى و در مكان و زمان خاصى مطرح شود، اجابتش سريع تر و تحقّق آثارش زودتر و بيشتر خواهد بود. بعضى از زمان ها و موقعيت هاى ويژه و ممتاز در مورد دعا براى آن حضرت عبارت است از:
1. بعد از نمازهاى واجب (به خصوص نماز ظهر، نماز عصر و نماز صبح) ؛
2. بعد از هر دو ركعت نماز شب ؛
3. در قنوت نماز و سجده شكر نماز ؛
4. هر صبح و شام، به خصوص روزهاى پنج شنبه و جمعه ؛
5. روزهاى نوروز، عرفه، عيد فطر و عيد قربان ؛
6. ماه مبارك رمضان، روز دحوالارض، روز عاشورا و شب و روز نيمه شعبان ؛
7. بعد از ذكر مصيبت امام حسين (علیه السلام)  و بعد از زيارت امام زمان(عج) ؛
8. به هنگام گريه از ترس خداوند ؛
9. به هنگام نجات از غصه ها، در سختى ها و مشكلات، در نزد هر نعمت و زوال آن ؛
10. بعد از نماز جعفر طيّار ؛
11. در مسجدالحرام، وادى عرفات، سرداب مقدّس سامرا، حرم امام حسين (علیه السلام) ، حرم امام رضا (علیه السلام)  و حرم تمام ائمه (علیهم السلام)  ؛
12. در تمام مكان هاى منسوب به امام زمان (مانند مسجد كوفه، مسجد سهله و مسجد جمكران) ؛
13. مداومت چهل روزه بر دعا و…[6].

 نظر دهید »

منتظران گناهکار

07 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

آيا شخصى كه گناه كرده، مى تواند با امام زمان(عج) ارتباط داشته باشد؟ من خودم از امامم شاكى هستم ؛ چون وقتى ازش مى خواهم بيايد نجاتم دهد، نمى آيد يا فكر مى كنم به خاطر گناهانى كه مى كنم، محلّم نمى گذارد؟ ابتدا بايد دانست كه يكى از عوامل دورى انسان از امام زمان(عج) و قطع ارتباط روحى و معنوى و ناخشنودى آن حضرت، ارتكاب محرّمات الهى و گناهان است. آن حضرت در توقيع شريف به شيخ مفيد(ره) مى فرمايد: «شما مكلّف هستيد كه اوامر و دستورات ما را به دوستانمان برسانيد، با اينكه ما بر اساس فرمان خداوند بزرگ و صلاح واقعى خود و شيعيانمان - تا زمانى كه حكومت بر دنيا در اختيار ستمگران است - در نقطه اى دور و پنهان از ديده ها به سر مى بريم ؛ ولى از تمام حوادث و ماجراهايى كه بر شما مى گذرد، كاملاً مطّلع هستيم و هيچ چيز از اخبار شما بر ما پوشيده نيست. از خطاها و گناهانى كه بندگان صالح خداوند، از آنها دورى مى كنند ؛ اما شما آنها را مرتكب مى شويد نيز با خبريم. از عهدشكنى ها و پشت سر گذاشتن عهد و پيمان ها با اطلاعيم… پس از خداوند بترسيد و تقوا پيشه كنيد و ما خاندان رسالت را مدد رسانيد… سعى كنيد اعمالتان به گونه اى باشد كه شما را به ما نزديك سازد و از گناهانى كه موجبات نارضايتى ما را فراهم مى نمايد، بترسيد و دورى كنيد…»[1]. بر اساس اين توقيع شريف، همه شيعيان و دوستداران حضرت، توصيه به تقوا و ورع شده اند و اين بهترين راه دوستى و خشنودى امام زمان(عج) است ؛ همان طورى كه گناهان و معاصى، باعث نارضايتى آن حضرت و قطع پيوند و ارتباط با او است. حتّى در توقيع ديگر، علّت طولانى شدن غيبت و عدم مشاهده و ديدار آن حضرت، گناهان و انحرافات شيعيان و دوستان اهل بيت (علیهم السلام)  ذكر شده است: «… ما عهد مى كنيم با شما اى دوست مخلص (شيخ مفيد) كه در راه ما با ظالمان مجاهده مى كنى ؛ هر كس از برادران دينى شما - كه تقوا را سرمايه خويش قرار دهد - از فتنه هاى گمراه كننده و ظلمت خيز، در امان خواهد بود… آنچه كه موجب جدايى ما و دوستانمان گرديده و آنان را از ديدار ما محروم كرده است، گناهان و خطاهاى آنان و تخلّف از فرمان هاى خداوند است»[2]. جالب آنكه در آغاز قيام جهانى حضرت مهدى(عج) ياران و اصحاب نزديك ايشان، پيمان و بيعت سختى با آن حضرت مى بندند و تعهّد مى كنند كه از گناهان و انحرافات دورى جويند و از ظلم و فسادگرى بپرهيزند. اميرمؤمنان على (علیه السلام) ، در ضمن يك حديث طولانى، در وصف بيعت ياران امام زمان(عج) چنين مى فرمايد: با او بيعت مى كنند كه هرگز: دزدى نكنند «يبايعون على اَن يَسرَقوا» ؛ زنا نكنند «ولا يَزنوا» ؛ مسلمانى را دشنام ندهند «و لا يَسُبّوا مسلما» ؛ خون كسى را به ناحقّ نريزند «و لا يقتلوا مُحرما» ؛ به آبروى كسى لطمه نزنند «و لا يهتك حريما مُحرّما» ؛ به خانه كسى هجوم نبرند «و لا يهجموا منزلاً» ؛ كسى را به ناحق نزنند «و لا يضربوا احدا الاّ بالحقّ» ؛ طلا، نقره، گندم و جو ذخيره نكنند «و لا يكنزوا ذهبا و لا فضّة و لا بُرّا و لا شعيرا» ؛ مال يتيم را نخورند «ولا يأكلوا مالَ اليتيم» ؛ در مورد چيزى كه يقين ندارند، گواهى ندهند «و لا يشهدوا بما لا يَعلمون» ؛ مسجدى را خراب نكنند «ولا يُخرِبوا مسجدا» ؛ مشروب نخورند «و لا يَشربوا مسكرا» ؛ حرير و خز نپوشند «و لا يلبَسوا الخزّ و لا الحرير» ؛ در برابر سيم و زر سر فرود نياورند «و لا يتمنطقوا بالذّهب» ؛ راه را بر كسى نبندند «و لا يقطعوا طريقا» ؛ راه را نا امن نكنند «و لا يخيفوا سبيلاً» ؛ گرد همجنس بازى نگرايند «و لا يَفسقوا بغُلام» ؛ خوراكى را از گندم و جو انبار نكنند «ولا يحبسوا طعاما مِن بُرّ و لا شعير» ؛ به كم قناعت كنند «و يرضَونَ بالقليلِ» ؛ طرفدار پاكى باشند «و يَشَتّمونَ على الطيّب» ؛ از پليدى گريزان باشند «و يكرهون النجاسة» و…»[3]. پس گناهان و رذايل اخلاقى، عامل مهمى در محروميت انسان از عنايات امام زمان(عج) است. با اين حال بايد دانست كه امام هر زمان، مظهر رحمت و رأفت الهى و واسطه فيض بين خالق و مخلوق است. تمام نعمت ها به بركت وجود امام و حجّت هر زمان به مردم مى رسد و تمام بلاها نيز به بركت وجود او رفع مى شود و با اندكى اشتباه و خطايى، اين الطاف و بركات از انسان دريغ نمى گردد. او مظهر رحمت الهى است و هيچ سود و منفعتى را از ديگران توقّع ندارد و جز در راه منافع آنان قدم بر نمى دارد. در عنايت و لطف او، هيچ بخل و كاستى راه ندارد. آن حضرت در سخنان خيرخواهانه اى مى فرمايد: «پس بايد هر يك از شما [شيعيان]، كارهايى را كه موجب جلبِ محبّت مى گردد، انجام دهيد و بايد از كارهاى ناپسندى كه خشم و غضب ما را در پى دارد، اجتناب كنيد. پس [آگاه باشيد كه] مرگ آدمى ناگهان مى رسد كه در آن، ديگر توبه سودى نمى رساند و ندامت، نمى تواند او را از عذاب برهاند»[4]. يقين بدانيم اگر كوچك ترين انحرافى كه در بين شيعه ايجاد شود، قلب امام زمان را ناراحت و رنجور خواهد كرد. به همين جهت آن حجّت خداوند، شكوه خويش را از دست شيعيان جاهل و منحرف به اين صورت اظهار مى دارد: «به حقيقت، نادانان و كم خردان شيعه و كسانى كه پر و بال پشه بر دين آنها برترى دارد، ما را آزار مى دهند[5]». در پايان توصيه مى شود، ارتباط خود را با خواندن دعا و انجام اعمال نيك، با امام زمان(عج) پررنگ تر كنيد و خود را هميشه مديون و بدهكار او بدانيد. اگر دعاها و خواسته ها، همراه با گريه، پشيمانى و اشك شوق باشد، احتمال استجابت آن بيشتر است ؛ پس سوز و ندبه خود را با خواندن دعاى عهد و ندبه، اعلام داريد و در عين حال استغفار و توبه را فراموش نكنيد. بهترين شفيع در بارگاه الهى براى آمرزش گناهان، امام معصوم است و دعاى او در حق شيعيانش به يقين اجابت مى شود[6].

 نظر دهید »

انتظار فرج

07 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

فرج مردم جهان در چيست و چرا انتظار فرج فضيلت و ارزش بيشترى دارد؟

entezar.gifدر روايات شيعه، عبارت و اصطلاح بسيار لطيف و مناسبى براى انتظار در نظر گرفته شده و آن «انتظار فرج» است. فرج، به معناى نصرت و پيروزى و گشايش گره هاى زندگى از جانب خداوند است. مقصود از انتظار فرج، انتظار دگرگونى مثبت و گسترده در زندگى بشر و زدوده شدن ناكامى ها و نابسامانى ها از چهره غمزده جامعه انسانى است و پيروزى حكومت عدالت گستر و معنويت گراى مهدوى بر دولت هاى شرك و كفر و ستم است.
در روايات، توصيه هاى فراوانى در مورد انتظار فرج و ارزش، و فضيلت هاى بى شمار آن شده است.
پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله)  وسلم آن را برترين اعمال و عبادات مى داند: «افضلُ اعمال امّتى انتظار الفرج من اللّه عزّوجل»[1] ؛ «انتظار فرج [و گشايش] از جانب خداى بلند مرتبه، برترين عمل امت من است» و نيز مى فرمايد: «افضل العبادة انتظار الفرج»[2] ؛ «با فضيلت ترين عبادات، انتظار فرج است».
حضرت على (علیه السلام)  نيز آن را محبوب ترين اعمال در نزد خداوند و منتظر فرج را، همانند شهيد راه حقّ مى داند: «انتظروا الفرج و لاتيأسوا من روح الله فاِنّ احبَّ الاعمالِ الى اللّه عزّوجلّ انتظارُ الفرجَ الآخِذُ باَمرنا مَعَنا غدا فى حظيرة القدس و المنتظر للفرج كمُتشَحّط بدمه فى سبيلِ اللّه»[3] ؛ «منتظر فرج باشيد و از رحمت خدا مأيوس نشويد كه محبوب ترين اعمال نزد خداوند - عزّ و جل - انتظار فرج است. كسى كه پذيراى امر ما باشد، فردا(ها) در «حظيرة القدس» با ما است و كسى كه منتظر فرج باشد، مانند كسى است كه در راه خدا، به خون خود آغشته گشته است».
امام جواد (علیه السلام)  آن را با فضيلت ترين و راه گشاترين امور مى داند: «اَفضَلُ اعمالِ شيعتنا انتظارُ الفَرَج مَن عَرَف هذ الامرَ فقد فُرِّج عَنه بانتظاره»[4] ؛ «برترين عمل شيعيان ما انتظار فرج است. هر كس اين امر را بداند و آن را بشناسد، با همين انتظار در كارش گشايش و فرج مى شود».
امام هادى (علیه السلام)  به روشنى معناى فرج را - كه همان انتظار ظهور مهدى موعود است - توضيح مى دهد.
على بن مهزيار مى گويد: نامه اى به امام هادى (علیه السلام)  نوشتم و از ايشان درباره «فرج» پرسيدم ؛ حضرت فرمود: «اذا غابَ صاحبُكم عن دارالظّالمين فتوقّعوا الفرج»[5] ؛ «هر گاه امام شما از بين ظالمان و ستمگران مخفى شد، چشم به راه فرج باشيد».
امام صادق (علیه السلام)  نيز حالات شيعيان در دوران غيبت و انتظار گشايش و فرج را چنين بازگو مى فرمايد: «نزديك ترين جايى كه خداى متعال به بندگانش هست و نيز بيشترين زمانى كه از ايشان راضى است، وقتى است كه حجّت الهى را از دست بدهند و او بر ايشان ظاهر نشود و جايش را ندانند ؛ در عين حال يقين دارند كه آن حجّت باقى است و باطل نشده است. پس در آن هنگام، هر صبح و شام، منتظر فرج باشيد…»[6].
برآيند اين روايات آن است كه عموم مردم جهان - به خصوص شيعيان - بايد منتظر ظهور و قيام مهدى موعود باشند كه از سراپرده غيبت بيرون آيد.
انتظار فرج، در واقع نوعى آمادگى و استقبال از نيكى ها است. آمادگى براى تلاش و حركتى مداوم و كوششى خستگى ناپذير همراه با تهذيب نفس، پاك زيستن، حقّ خواهى و دور ماندن از زشتى ها و آلودگى ها… به همين جهت وقتى ابوبصير از امام صادق (علیه السلام)  پرسيد كه: فرج كى خواهد بود؟ آن حضرت فرمود: «يا ابابصير و انت ممّن يريد الدّنيا؟ مَن عرف هذاالامر، فقد فرج عنه لانتظاره»[7] ؛ «اى ابوبصير! تو هم از كسانى هستى كه دنيا را طلب مى كنند؟ آن كس كه قيام امام را بشناسد، براى او به جهت انتظارش فرج شده است».
بر اين اساس، انتظار فرج، فراتر از انتظار معمولى است ؛ يعنى انتظارى همراه با آگاهى، بصيرت، درايت، معنويت، آمادگى، حق گرايى، عدل خواهى و… به عبارت روشن تر، انتظار فرج، شناخت حق و شناختن رهبر و امام حقّ و انتظار يارى رساندن به او است. چنين شخصى در غيبت امام، چنان رفتار مى كند كه گويا در زمان ظهور و حضور او زندگى مى كند. به همين جهت شيعه تمامى دشوارى ها و كاستى ها را پشت سر نهاده و از خطر انقراض و زوال به دور مانده است. اين نوع انتظار است كه داراى فضيلت و ارزش بى شمارى است.
امام سجّاد (علیه السلام)  مى فرمود: «انتظار الفرج من اعظم الفرج»[8] ؛ «انتظار فرج، خود از بزرگ ترين گشايش ها است».
امام كاظم (علیه السلام)  هم فرمود: «انتظار الفرج من الفرج»[9] ؛ «انتظار فرج، نشانه فرج و گشايش است».
به صراحت مى توان گفت: از مهم ترين رازهاى نهفته بقاى تشيّع همين روح انتظارى است كه كالبد شيعه را آكنده ساخته و پيوسته او را به تلاش، كوشش، جنبش و جوشش وا مى دارد.
«انتظار»، ظرفيت و توانايى فراوانى براى تحقّق جامعه آرمانى اسلام ايجاد مى كند و رفتارها و برنامه ها را بدان سمت سوق مى دهد. اين والاترين عبادت و بهترين عمل است ؛ چنان كه امام على (علیه السلام)  فرمود: «افضلُ عبادة المؤمن انتظار فَرج الله»[10] ؛ «بهترين عبادت مؤمن، انتظار كشيدن فرج خداوند است».
به طور خلاصه مؤلّفه هاى زير را مى توان از «انتظار فرج» برداشت كرد:
1. تلاش و كوشش براى پيشرفت و ترقّى ؛
2. اصلاح طلبى و اميد به زندگى بهتر (گشايش در امور) ؛
3. نفى وضع موجود (ظلم و بى عدالتى، فساد و تباهى) ؛
4. طرد و عدم پذيرش حكومت هاى سياسى (نامشروع دانستن آنها) ؛
5. قيام و انقلاب و نهضت مداوم و فعّال ؛
6. ضرورت تشكيل حكومت هاى دينى و مشروع ؛
7. عدم انقياد و سازش در برابر جبّاران و مفسدان و…[11]

 نظر دهید »

القاب امام زمان

07 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

چرا به امام زمان(عج)، قائم، اباصالح، بقية اللّه ، صاحب الزمان، حجة اللّه ، مهدى و… گفته مى شود؟ چرا موقع شنيدن بعضى از اين نام ها (مثلاً قائم)، بلند شده و دست خود را بر سرمان مى گذاريم؟! ghaem-al-mohammad.gifاصولاً اشخاص والا مرتبه و مشهور، داراى اسامى، القاب و كنيه هاى مختلفى هستند كه هر يك اشاره به بعدى از ابعاد شخصيتى و وجودى آنان دارد. در اينجا به تبيين و توضيح بعضى از اين عناوين مى پردازيم. الف. قائم يكى از مهم ترين و مشهورترين القاب حضرت مهدى(عج) «قائم» (قيام كننده و به پا خيزنده) است. اين عنوان رسا و گويا، در بعضى از روايات مربوط به آن حضرت آمده و اشاره به قيام، مبارزه و جهاد بزرگ او و آمادگى استقامت وى دارد. روايات متعددى راجع به اين لقب وارد شده است ؛ از جمله : امام صادق (علیه السلام) فرمود : «اذا توالت ثلاثة اسماء : محمد و على و الحسن، فالرابع القائم»[1] «هنگامى كه سه اسم محمد و على و حسن دنبال هم آمدند، پس چهارمين آنان قائم است». امام جواد (علیه السلام)  نيز مى فرمايد : «اِنّ القائم منّا هو المهدى الّذى يجب ان ينتظر فى غيبته و يطاع فى ظهوره»[2] ؛ «به راستى كه قائم از ما، مهدى است كه در ايام غيبت، انتظار او و در دوران ظهور، اطاعت او واجب است». از آن جهت كه امام مهدى در برابر وضعيت اسفناك سياسى، اجتماعى و اقتصادى به وجود آمده براى مردم قيام كرده، عليه ظالمان و مفسدان و زرمداران وارد عمل خواهد شد ؛ به آن حضرت قائم گفته مى شود. از طرفى در اين مدت طولانى، آن حضرت آماده انقلاب جهانى و مبارزه مسلّحانه (قيام به شمشير) بوده و هميشه در حال انتظار براى قيام به سر مى برد. امام صادق (علیه السلام)  فرموده است : «سمّى القائم لقيامه بالحق»[3] ؛ «قائم ناميده شده، به جهت اينكه قيام به حق خواهد كرد». امام رضا (علیه السلام)  نيز فرموده است : «تمام الامر بقائم آل محمد»[4] ؛ «تمام امر به دست قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله)  است». از امام جواد (علیه السلام)  نيز سؤال شد : چرا او را قائم مى نامند؟ امام فرمود : «لأنّه يقوم بعد موتِ ذكرِه و ارتدادِ اكثرِ القائلين بأمامته»[5] ؛ «چون پس از آن قيام مى كند كه از يادها رفته است و بيشتر معتقدان به امامتش برگشته اند». اما اينكه موقع سلام به امام زمان(عج) و رسيدن به نام مبارك «قائم» مى ايستيم ؛ به جهت ابراز احترام و بزرگداشت نام و ياد آن حضرت و اظهار پيوند و انتظار ظهور او است ؛ يعنى، اين كار در زمان امام صادق (علیه السلام)  در ميان شيعيان معمول بوده ؛ حتى نقل شده است : در حضور امام رضا (علیه السلام)  كلمه قائم ذكر شد، آن حضرت برخاست و دست بر سر نهاد و فرمود : «اللهم عجّل فرجه و سهّل مخرجه»[6]. امام صادق (علیه السلام)  نيز فرموده است : «سزاوار است كه وقت برده شدن نام قائم (براى احترام)، به پاخيزند و از خداوند تعجيل در فرجش را بخواهند»[7]. ب. مهدى يكى از القاب مشهور امام زمان - كه مسلمانان، منجى موعود را به اين عنوان مى شناسند - «مهدى» است. مهدى به معناى هدايت يافته و هدايت گر است ؛ در واقع او تجلّى واقعى «هدايت و راهنمايى» انسان ها در مهم ترين برهه از تاريخ بشرى است. آن حضرت، همه انسان ها را به اوج كمال و تعالى رسانده و از غرقاب ضلالت و فساد نجات خواهد داد. در روايتى آمده است : «انّما سمّى القائِمُ مَهدِيا لأنّه يهدى الى اَمر مضلول عنه…»[8] ؛ «… قائم را بدان جهت مهدى گويند كه مردم را به امرى كه گم كرده اند، هدايت مى كند». امام صادق (علیه السلام)  نيز فرموده است : «لأنّه يهدى الى كُلِّ امر خَفى»[9] ؛ «به جهت اينكه به تمامى امور پنهان هدايت مى شود». بر اين اساس مهدى «من هداه الله» است ؛ كسى كه خدا او را هدايت كرده است. مهدى همان راه مستقيم الهى و كمال معنويت و انسانيت است. او در اوج هدايت و راهيابى قرار دارد ؛ بنابراين مى تواند همگان را به قله رستگارى و ايمان رهنمون شود ؛ چنان كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله)  به حضرت على (علیه السلام)  فرمود : «لقب مهدى بر او گذاشته شده ؛ چون او مردم را به سوى خداوند هدايت مى كند»[10]. ج. اباصالح در منابع و مصادر روايى، چنين كنيه اى براى امام زمان ذكر نشده است ؛ گويا آن را خود مردم، ابداع كرده و در گرفتارى ها و مشكلات خود با آن امام زمان را به كمك طلبيده اند. در بعضى از كتاب ها، اباصالح، به عنوان يكى از كنيه هاى حضرت مهدى(عج) ذكر شده است ؛ شايد به خاطر اين روايت باشد كه امام صادق (علیه السلام)  فرمود : «هرگاه همراه خود را در سفر گم كردى، بانگ برآور : «اى اباصالح» يا «اى صالح» ؛ خداوند رحمتش را بر تو فرود آورد ؛ راه را به ما نشان ده»[11]. بايد به اين حقيقت توجه كرد كه در جهان هستى، همه عوامل دست اندر كار، در خدمت حضرت مهدى(عج) هستند و اگر انسان گرفتار - به خصوص در بيابان - از او يارى بطلبد ؛ به يقين خود آن حضرت يا كسانى كه در خدمت او هستند، به كمكش شتافته و دستگيرى اش خواهند كرد. البته بر اساس بعضى از روايات، موكّل بيابان ها «صالح» نام دارد كه مى تواند طبق دستور امام زمان عمل كند[12]. در بعضى از نوشته ها دو وجه درباره «اباصالح» ذكر شده است : 1. در آيه 72 سوره انبيا (و كُلاًّ جَعَلنا صالحين)، عنوان صالح به «نبى» اطلاق شده و كنيه «اباصالح» يعنى، پدر نبى و اين بيانگر مقام والاى حضرت مهدى(عج) است و چون آن حضرت از هر پيغمبرى، خصوصيتى دارد و ويژگى هاى انبيا در او جمع است ؛ لذا او را پدر انبيا مى گويند. 2. در آيه «الحقنا بالصالحين»، مراد از صالح حضرت يوسف است. كنيه اباصالح يعنى «پدر يوسف» و اين نشانگر زيبايى و نيكى فوق العاده امام مهدى است، يعنى، پدر زيبايى ها[13]. علامه مجلسى(ره) پس از بيان داستان نجات يافتن شخصى به نام شيخ قاسم - كه با عبارت «يا اباصالح» به ساحت امام زمان متوسل شده و نجات يافته بود - مى نويسد : «از علما و مؤمنان، كسانى را كه با ما رفاقت و مصاحبت دارند، ايمان و تأكيد دارند كه نجات دادن درماندگان و گمشدگان در دشت و صحرا و نيز تحقّق اين گونه معجزات و كرامات در عالم امكان در عصر حاضر، جز از خليفة اللّه ، امام زمان(عج)، از شخص ديگرى ساخته نيست ؛ چرا كه يكى از مقامات معنوى امام عصر(عج)، علم و آگاهى به احوال مردم و نجات دادن گرفتاران و گمشدگان است… مسئله ديگر اين است كه از قديم الايّام در ميان عرب ها كنيه مبارك «اباصالح»، از كنيه هاى معروف ومشهور امام زمان بوده است. به همين دليل، شاعران و خطيبان عرب، در ميان سروده ها، اشعار و روضه هاى خود، آن حضرت را با اين عنوان، ياد كرده و به كمك و يارى مى طلبند. گمان مى رود كه ايشان، اين اعتقاد را از حديث «اربعمائه» (اصول چهارصدگانه) اميرمؤمنان (علیه السلام)  به دست آورده باشد[14]. د. بقية اللّه  «بقية اللّه » به معناى باقى ماندن چيزى يا كسى، از ناحيه خداوند براى مردم است. به تعبير ديگر، هر موجود نافع كه از طرف خداوند براى بشر باقى مانده و مايه خير و سعادت او گردد، «بقية اللّه » محسوب مى شود و از آنجا كه مهدى موعود(عج)، آخرين پيشوا و بزرگ ترين رهبر انقلابى پس از قيام پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) است، يكى از روشن ترين مصاديق «بقية اللّه » مى باشد و از همه به اين لقب شايسته تر است[15]. به ويژه آن كه امام مهدى(عج) تنها باقى مانده پس از پيامبران و امامان است ؛ از اين رو در روايات متعددى به آن حضرت، لقب «بقية اللّه » داده شده است. از جمله در روايتى آمده است : «چون مهدى خروج كند، پشت به كعبه مى ايستد. با او 313 مرد جمع مى شود و نخستين چيزى كه تكلم مى فرمايد، اين آيه است : «بقية الله خيرلكم ان كنتم مؤمنين». پس مى گويد : «منم بقية اللّه  و حجت و خليفه او در ميان شما». سپس هيچ كس بر او سلام نمى كند، مگر اينكه مى گويد : «السلام عليكم يا بقية اللّه  فى ارضه»[16]. بقية اللّه  ؛ يعنى كسى كه در وجود او، همه مواريث انبيا و ائمه (علیهم السلام) هست. در واقع وجه اختصاصى حضرت ولى عصر(عج) به اين است كه «بقية اللّه » مى باشد. مطابق روايتى كه از خود ائمه (علیهم السلام) رسيده، در وجود مبارك امام زمان(عج) تمام مظاهر علم، قدرت و حكمت الهى يك جا جمع شده است. ظهور ايشان و غلبه بر سراسر جهان، بزرگ ترين مظهر قدرت الهى است كه به دست هيچ يك از ائمه (علیهم السلام)واقع نشده است. روايت شده است : وقتى احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى به محضر امام حسن عسكرى (علیه السلام)  شرفياب شد، درباره جانشين آن حضرت سؤال كرد. امام كودكى خردسال را به او نشان داد. احمد بن اسحاق پرسيد : آيا نشانه اى هست تا قلبم اطمينان يابد؟ آن كودك زبان گشود و به زبان عربى فصيح فرمود : «انا بقية الله فى ارضه و المنتقم من اعدائه فلا تطلب اثرا بعد عين يا احمد بن اسحاق» ؛ «من بقية اللّه  بر روى زمين و منتقم از دشمنان او هستم، اى احمد اسحاق! بعد از ديدن اين (كرامت) نشانه اى طلب نكن»[17]. سلام مخصوص به آن حضرت نيز چنين است: «السلام عليك يا بقية اللّه فى ارضه»[18]. ه. حجّة اللّه  حضرت مهدى(عج) آخرين حجّت الهى است ؛ از اين رو به آن حضرت حجة اللّه  و حجة بن الحسن العسكرى گفته مى شود. البته پيامبران و اوصياى آنان، همگى «حجّت»اند ؛ زيرا خداوند به وجود ايشان بر بندگان خود احتجاج مى كند. بر اساس روايات فراوانى، هرگز زمين خالى از حجت نيست : «لو بقيت بغير امام لساخت»[19] ؛ «اگر زمين خالى از حجت باشد، اهلش را فرو مى برد». حجّت همچنين به معناى پيروزى و سلطنت خدا بر خلق است و آن حضرت بر عالم مسلّط و پيروز مى شود و حكم خدا را اجرا مى كند. نقش نگين امام مهدى(عج) نيز «انا حجة اللّه » است[20]. داوود بن قاسم مى گويد : از امام دهم شنيدم كه مى فرمود : جانشين من پسرم حسن است ؛ شما نسبت به جانشين پس از جانشين من چه حالى خواهيد داشت؟ عرض كردم : خداوند مرا فدايت كند، چرا؟ فرمود : براى آنكه شخص او را نمى تواند ببيند و ذكر او به نام مخصوصش روا نيست. عرض كردم : پس چطور او را ياد كنيم؟ فرمود : بگوييد : «الحجّة من آل محمد»[21]. و. صاحب الزمان حضرت ولى اللّه  الاعظم، صاحب الزمان(عج) است ؛ به اين معنا كه امام زمان خويش است. از آنجا كه هيچ گاه زمين از حجت خالى نيست. در هر زمان يك نفر از اولياى الهى، امام زمان خود و حجّت الهى و خليفه الهى در روى زمين است. بنابراين «صاحب الزمان» به معناى امام زمان و حجت خدا در روى زمين است و اين امام، صاحب الامر به معناى پيشوايى است كه اطاعتش بر همگان واجب است و اولوالامرى است كه در قرآن، اطاعتش همانند اطاعت خدا و رسول خدا واجب شده است : «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللّهَ وَ أَطِيعُوا الرسول وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»[22] ؛ «اى اهل ايمان، از خدا و از پيامبر و صاحبان امرتان اطاعت نماييد» طبيعى است كه امام زمان و صاحب زمان و صاحب امر - به اين معنا كه حجت خدا بر روى زمين است - بر زمان و مكان و تمام موجودات امكانى احاطه دارد و اين احاطه و تسلّط، به اذن و اجازه الهى است. بر اين اساس، از خصايص و مختصات حضرت ولى عصر(عج)، لقب مبارك «صاحب الزمان»، به معناى صاحب اختيار و مدبر اين زمان است. از بعضى روايات استفاده مى شود كه آن حضرت، از آغاز زندگى بدين لقب، خوانده مى شد. حسين بن حسن علوى مى گويد : «دَخلتُ على ابن محمد بسرَّ من رأى فهنّيه سيّدنا صاحب الزمان(عج) لما ولد»[23] ؛ «در سامرا وارد بر حضرت عسكرى شدم و او را در ولادت آقايمان، صاحب الزمان تهنيت و شادباش گفتم». در روايت اسماعيل نوبختى آمده است : حضرت عسكرى خطاب به فرزند خود فرمود : «بشارت باد تو را كه تو صاحب الزمانى…». ز. خاتم الاوصياء از خصايص حضرت مهدى(عج)، لقب زيبا و پر افتخار «خاتم الاوصياء» است كه او خاتم همه اوليا و اوصياى الهى است ؛ زيرا او آخرين امام و پيشواى بعد از پيامبر اكرم است و به تعبيرى، آخرين وصى از اوصياى همه پيامبران الهى است. اين لقب مبارك، به لسان پدر بزرگوارش جارى شده و او را بدين لقب خوانده است ؛ چنان كه در روايت اسماعيل نوبختى آمده است : بر حضرت عسكرى وارد شدم (در همان كسالت و ناراحتى كه از دنيا رفت)… پس فرزند حضرت، او را وضو داد ؛ امام عسكرى به وى فرمود : «البشر يا بنىّ فانت صاحب الزمان و انت المهدى و انت حجّة الله فى ارضه و انت ولدى و وصيى… و انت خاتم الاوصياء الائمه الطاهرين…»[24] ؛ «بشارت باد تو را اى فرزند عزيزم ؛ زيرا تو صاحب الزمانى و تويى مهدى و تويى حجت خدا در زمين و تويى فرزند و وصى من و تويى خاتم اوصياء (يعنى)، ائمه طاهرين…». ابونصر ظريف (خادم دودمان رسالت) مى گويد : من روزهاى اول ولادت حضرت مهدى(عج)، به خدمتشان رسيدم. به من نگاهى كرد و فرمود : آيا مرا مى شناسى؟ گفتم : تو آقاى من و فرزند آقا و مولاى منى. فرمود : نه اين مقدار نخواستم ؛ عرض كردم : پس چه؟ فرمود : «انا خاتم الاوصياء بى يدفع الله البلاء عن اهلى و شيعتى»[25] ؛ «من خاتم اوصيا هستم ؛ به وجود من، بلا از شيعيان و خاندان من دفع مى شود». ابن عربى در فتوحات مكيه مى گويد : از آنجا كه احكام شريعت محمدى (صلی الله علیه و آله)  با احكام ديگر شرايع و انبيا فرق دارد… و با آمدن او شريعت ختم شده است، آن حضرت اين استحقاق را دارد كه ولايت خاصّه اش نيز ختم داشته باشد كه اين (خاتم اوصيا)، نامش مطابق نام حضرت (محمد (صلی الله علیه و آله) ) و اخلاقش در بر گيرنده اخلاق آن حضرت باشد. او همان كسى است كه مهدى نام دارد. معروف و منتظر است و از عترت و سلاله پيامبر است…»[26].

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 19
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 33
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

takab's blog

امیدوارم شماهم مارا یاری کنید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی،تحلیلی
  • اقتصادی
  • بدون موضوع
  • تاریخی
  • تربیتی
  • خبری
  • شهدا
  • قرآن
  • مهدویت

Random photo

اعتکاف

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس