takab's blog

سلام هدف ترویج مهدویت و شیعه سالاری میباشد
  • خانه 

دیدگاه اهل سنت در مورد امام زمان

08 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

عقيده به مهدويت و باور به ظهور و قيام مهدى موعود - به عنوان نجات دهنده عالم بشريت و اصلاح گر موعود - باور و اعتقادى است كه بر اساس كتاب و سنّت، پديد آمده و بيشتر مسلمانان به آن اذعان دارند. اين باورداشت - به عنوان انديشه اصيل اسلامى، بر پايه استوارترين دلايل عقلى و نقلى بنا نهاده شده و هيچ يك از مسلمانان - به جز عده اى اندك، به انكار و يا ترديد آن نپرداخته است. «اهل سنت و شيعه، در طى اعصار و مرور قرن ها، بر اين اتفاق داشته و دارند كه در آخرالزمان، يك نفر از اولاد رسول (صلی الله علیه و آله)  و فرزندان على و فاطمه (علیهم السلام) - كه صفات و علاماتش در احاديث مذكور است - در هنگامى كه دنيا پر از ظلم و جور شده باشد، ظهور نمايد و جهان را پر از عدل و داد كند. همه او را هم نام و هم كنيه پيغمبر (صلی الله علیه و آله)  و ملقّب به مهدى معرفى كرده اند و همه اتفاق دارند بر اينكه تا او ظهور نكند، سير اين عالم و اين جامعه بشرى به پايان نخواهد رسيد و تا اين دادگستر بزرگ و رهبر حكومت عدل جهانى قيام نكرده است، بشر بايد منتظر ظهور او باشد و بداند كه جهان، محكوم ظلم ستمگران و فسادگران نيست و سرانجام همه تباهى ها و نگرانى ها به راحتى و امنيّت و آسايش مبدّل مى شود و مستكبران و مفسدان، ريشه كن مى گردند»[1]. از مصادر معتبر تاريخ و حديث استفاده مى شود كه در تمامى عصرها و دوران ها، اين يك عقيده عمومى امّت اسلام بوده است و همه بر آن اتفاق داشته اند، لذا مدعيان دروغين مهدويت را - به جهت اينكه واجد صفات و نشانى هاى مهدى موعود نيستند - رد مى كردند و هرگز در مقام رد آنها، صحّت اصل و اساس اين عقيده را منكر نمى شدند. خلاصه اتفاق مسلمين بر اصل ظهور مهدى(عج) و بعضى از ويژگى ها و خصوصيات او، هميشه مورد قبول بوده و علماى بزرگ اهل سنت، به آن تصريح و تأكيد كرده اند. كسانى كه در تاريخ، مطالعه و پژوهش دارند، مى دانند كه ظهور مصلح منتظر و مهدى آل محمد (علیه السلام) ، مورد اتفاق و مسلّم نزد تمام مسلمين بوده است ؛ چنان كه چهار نفر از بزرگان علماى مذاهب چهارگانه اهل سنّت - ابن حجرشافعى مؤلّف القول المختصر، ابوالسرور احمدبن ضياءالحنفى، محمدبن احمد مالكى و يحيى بن محمدحنبلى - در جواب استفتايى، به صحّت اصل ظهور مهدى در آخرالزمان و اينكه عالم را پر از عدل و داد كند. و عيسى به آن حضرت اقتدا نمايد و اوصاف ديگر آن حضرت، رسما فتواى مستدل و قاطع داده اند[2]. اين اتفاق نظر به حدّى است كه تندروترين گروه هاى اهل سنت (وهابيان) نيز اين موضوع را پذيرفته و از آن به طور جدّى دفاع مى كنند و از عقايد مسلّم اسلامى مى دانند. حتّى احمد امين ازهرى مصرى - به رغم پاره اى سخنان غير منصفانه درباره مهدويت - اعتراف مى كند : «اما در مورد اهل سنت بايد گفت : ايشان نيز بدين عقيده (انديشه ظهور مهدى) گرويده و به آن ايمان دارند». آن گاه خاطرنشان ساخته كه ابن حجر عسقلانى، احاديث واردشده درباره امام مهدى(عج) را بر شمرده و آنها را در حدود پنجاه حديث يافته است. همچنين مى گويد : «امام شوكانى، به منظور اثبات درستى اين عقيده، كتابى نوشته و آن را «التوضيح فى تواتر ماجاء فى المنتظر والدجال والمسيح» ناميده است[3]. ابن خلدون نيز - به رغم انكار احاديث مربوط به مهدويت - اذعان مى كند : «اعلم انّ فى المشهور بين الكافه من اهل الاسلام على ممرّ الاعصار انّه لابدّ فى آخرالزمان من ظهور رجل من اهل البيت يؤيّدالدين و يظهر العدل…» ؛ «مشهور بين همه مسلمانان - در همه عصرها - اين است كه به يقين در آخرالزمان، فردى از خاندان نبوت ظهور مى كند ؛ كه دين را مدد مى رساند و عدل را مى گستراند. مسلمانان از او پيروى مى كنند و به همه كشورهاى اسلامى حاكم مى شود. او مهدى نام دارد و از شرايط ظهور او قيام دجّال است كه در روايات صحيحه مطرح شده است و عيسى نيز پس از او نازل مى شود و دجّال را مى كشد و يا در كشتن او، مساعدت مى كند و در نماز به مهدى اقتدا خواهد كرد»[4]. ابن حجر هيثمى گفته است : «اعتقاد به وجود مهدى منتظر، بنابراين احاديث، صحيح امرى لازم است. عيسى و دجّال در زمان او ظاهر مى شوند و هر جا «المهدى» به طور مطلق آورده شود، مراد او است»[5]. ابن ابى الحديد، روشن تر از همه مى گويد : «قد وقّع اتفاق الفريقين من المسلمين اجمعين على انّ الدنيا و التكليف لا ينقضى الاّ عليه» ؛ «ميان همه فرقه هاى مسلمين، اتفاق قطعى است كه عمر دنيا و احكام و تكاليف پايان نمى پذيرد ؛ مگر پس از ظهور مهدى(عج)»[6]. و سويدى نيز گفته است : «آنچه علما بر آن اتفاق نظر دارند، اين است كه مهدى آن كسى است كه در آخرالزمان قيام مى كند و زمين را از عدل و داد پر مى كند و احاديث راجع به مهدى و ظهور او بسيار است»[7]. در ميان انديشمندان اهل سنّت، بيش از پنجاه كتاب درباره ظهور و قيام «مهدى موعود»، نوشته شده كه به بيان شخصيت و ويژگى هاى آن حضرت و علايم ظهور و وقايع و خصوصيات عصر ظهور، مى پردازند. بعضى از اين كتاب ها، عبارت است از : 1. البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان، ملاعلى متقى هندى (م 975) ؛ 2. عقدالدرر فى اخبار الامام المنتظر، جمال الدين يوسف دمشقى (قرن هفتم) ؛ 3. مناقب المهدى، حافظ ابى نعيم اصفهانى (م قرن پنجم) ؛ 4. العرف الوردى فى اخبارالمهدى، سيوطى (م 911) ؛ 5. البيان فى الاخبار صاحب الزمان، محمدبن يوسف گنجى شافعى (م 658) ؛ 6. مهدى آل الرسول، على بن سلطان محمد هروى حنفى ؛ 7. فرائد فوائد الفكر فى ظهور المهدى المنتظر، شيخ مرعى. همچنين كتاب هايى مانند : مسند احمدبن حنبل، سنن ابن ماجه، سنن ابوداود، الجامع الصحيح ابو عيسى ترمذى، المستدرك على الصحيحين حاكم نيشابورى، كنزالعمال متقى هندى و… به اين انگاره مهم دينى پرداخته اند. بر اين اساس، احاديث نبوى درباره قيام مهدوى، به اندازه اى فراوان است كه در كمتر موضوعى به اين ميزان حديث نقل شده است. به همين جهت، دانشمندان علم حديث، در موارد فراوانى، به متواتر بودن احاديث مهدى، تصريح كرده اند. احمدبن محمدبن صديق شافعى مغربى در كتاب ابراز الوهم المكنون من كلام ابن خلدون، متواتر بودن روايات مربوط به مهدى موعود را به شيوه اى بى نظير و بى سابقه اثبات مى كند[8]. حافظ ابو عبداللّه  گنجى شافعى نيز مى گويد : «احاديث پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله)  درباره مهدى - به دليل راويان بسيارى كه دارد - به حد تواتر رسيده است»[9]. ابن حجر عسقلانى در كتاب فتح البارى مى گويد : «اخبار متواترى رسيده است كه مهدى از اين امت است و عيسى فرود خواهد آمد و پشت سر او نماز خواهد خواند»[10]. بيهقى نوشته است : «احاديث مربوط به خروج مهدى، صحيح ترين اسناد را دارد»[11] و… اين امر به حدّى براى برخى از علماى اهل سنّت، داراى اهميت و اعتبار بوده كه با انكاركنندگان ظهور مهدى مخالفت كرده اند. در كتاب هاى فرائد السطين، البرهان، العرف الوردى و… از جابربن عبداله انصارى از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله)  نقل كرده اند كه : «من انكر خروج المهدى فقد كفر بما انزل على محمد (صلی الله علیه و آله) »[12] ؛ «هر كه ظهور مهدى را انكار كند، به آنچه بر محمد نازل شده، كفر ورزيده است». در روايت ديگرى نيز نقل كرده اند : «من كذّب بالمهدى فقد كفر»[13] ؛ «هر كس مهدى را انكار كند، به راستى كافر است». معرفى مهدى موعود: در منابع روايى اهل سنّت، روايات معتبر و صحيحى از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله)  درباره مهدى موعود نقل شده كه براى معرّفى و شناخت آن حضرت قابل توجّه است. ابتدا چند روايت در اين زمينه نقل مى شود ؛ آن گاه سيماى كلى آن حضرت در احاديث و منابع اهل سنّت بيان مى گردد. 1. شيخ ابراهيم حموى شافعى در فرائدالسمطين از رسول خدا (صلی الله علیه و آله)  نقل كرده است : «انّ خلفائى و اوصيائى و حجج اللّه  على الخلق بعدى اثناعشر اوّلهم اخى و آخرهم ولدى ؛ قيل يا رسول اللّه ! و من اخوك؟ قال : علىّ بن ابى طالب، قيل، فمن ولدك؟ قال : المهدى(عج) ؛ يملأ الارض قسطا و عدلاً كما ملئت جورا و ظلما و الّذى بعثنى بالحقّ بشيرا و نذيرا لو لم يبق من الدّنيا الاّ يوم واحد لطوّل اللّه  ذلك اليوم حتّى يخرج به ولدى المهدىّ فينزل روح اللّه  عيسى بن مريم فيصلّى خلقه»[14] ؛ «خلفا و جانشينان من و حجّت هاى خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند : اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم ؛ گفته شد : اى رسول خدا! برادرت كيست؟ فرمود : على بن ابى طالب. سؤال شد : فرزندت كيست؟ فرمود : مهدى، كه زمين را از قسط و عدل آكنده مى سازد ؛ همان سان كه از ظلم و جور پر شده است. قسم به آنكه مرا به حق، به عنوان بشارت دهنده و ترساننده برانگيخت! اگر از عمر دنيا يك روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز چنان طولانى سازد تا فرزندم مهدى خروج كند. (پس از خروج او) عيسى پسر مريم پشت سرش به نماز مى ايستد». 2. در سنن ابى داوود و تذكرة خواص الامه از عبداللّه  بن عمر نقل شده است كه گفت : «قال رسول اللّه  (صلی الله علیه و آله)  : يخرج من آخرالزمان رجل من ولدى اسمه كاسمى و كنيته ككنيتى يملأ الارض عدلاً كما ملئت جورا، فذلك المهدى»[15] ؛ «رسول خدا (صلی الله علیه و آله)  فرمود : در آخرالزمان، مردى از فرزندان من قيام مى كند كه اسم او، همانند اسم من و كنيه اش مثل كنيه من است ؛ زمين را از عدل پر مى سازد ؛ چنان كه از ظلم پر شده است و او مهدى(عج) است». 3. متقى هندى در كنزالعمال آورده است : «اِنّ عَليّا سأل النبىُّ : اَمِنّا آل محمد المهدى ام مِنِ غيرِنا؟ قال رسول اللّه  : بَل مِنّا يَختِمُ اللّهُ به كَما فَتَح بنا و بنا يُنقَذون من الفتنة، كَما اُنقِذوا من الشِّركِ و بنا يُؤلَّفُ الّلهُ بينَ قلوبِكم بعدَ عداوةِ الشِّركِ»[16] ؛ «على (علیه السلام) از پيامبر (صلی الله علیه و آله)  پرسيد : آيا مهدى(عج) از ما آل محمد است يا از غير ما است؟ حضرت فرمود : بلكه [او] از ما است. خداوند به سبب او ختم كند (اتمام بخشد) ؛ چنان كه به ما آغاز كرد. به ما از فتنه نجات يابند، چنان كه از شرك نجات يافتند. خداوند به سبب ما دل هايتان را پس از كينه و دشمنى به يكديگر پيوند داد». 4. پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله)  فرموده است : «لا تقوم الساعة حتّى…يخرُج من عترتى… مَن يملأها قسطا و عدلاً كما مُلِئت ظلما و عدوانا»[17] ؛ «قيامت فرا نرسد تا اينكه كسى از عترتم به پا خيزد و زمين را همچنان كه پر از ظلم و تجاوزهاى آشكار شده، آكنده از عدل و داد كند». 5. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله)  نقل شده است : «ليبعَثَنَّ اللّه من عترتى رجلاً افرق الثنايا اَجلى الجبهة يملكُ الارض عدلاً و يفيضُ المال فيضا»[18] ؛ «همانا خداوند از عترتم، مردى را برمى انگيزاند كه دندان هايش برّاق و گشاده اند و پيشانى اش بلند و تابنده است. زمين را آكنده از عدل مى كند و مال را به نحوى خاص زياد مى گرداند». 7. در كتاب «الجمع بين الصّحاح السّتة» روايت مشهورى را از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله)  نقل مى كند كه : «لو لم يبق من الدنيا الاّ يومُ واحدُ لَطَوَّل اللّهُ ذلك اليوم حتّى يُبعَث رجلُ منّى و من اهل بيتى يواطى ء اسمه اسمى»[19] ؛ «اگر از عمر دنيا جز يك روز نمانده باشد، خداى تعالى آن روز را چنان طولانى كند تا در آن روز مردى از من يا از بيتم قيام مى كند كه اسم او اسم من است…». با بررسى و مطالعه منابع روايى اهل سنّت، سيماى كلى حضرت مهدى(عج) را چنين مى توان تصوير كرد : او خليفه در پايان امت من، امير در پايان فتنه ها و انقطاع زمان، مالك و فرمان رواى زمين، پادشاه و فرمان رواى انسان ها، امام و پيشواى مردم، ولىّ و سرپرست امت، سلطان مشرق و مغرب و… است. - او از اهل بيت است ؛ خداوند امر او را در يك شب اصلاح مى كند ؛ - مهدى از خاندان پيامبر و از فرزندان فاطمه است ؛ - مهدى از فرزندان حسين است ؛ - او كسى است كه عيسى بن مريم پشت سرش نماز مى خواند ؛ - او مال را فراوان مى بخشد و آن را شمارش نمى كند ؛ - معادن را استخراج و اموال را تقسيم مى كند ؛ - مال را مى بخشد و بر كارگزاران خود سخت گيرى مى كند و بر مسكينان مهربانى مى ورزد ؛ - خداوند، زمين را به واسطه او زنده مى كند. او در آنجا عدالت مى ورزد، در نتيجه زمين با عدل زنده مى شود ؛ بعد از آنكه از ظلم مرده بود ؛ - از خلافت او ساكنان زمين و آسمان خشنودند ؛ - خداوند او را براى فريادرسى مردمان برمى انگيزد ؛ امت در زمان او متنعّم و بهره مند مى شوند و زمين محصولات خود را، بيرون مى ريزد. - او بر تمام كشورها و شهرها مستولى مى شود و لشكرهاى كفر را شكست مى دهد. - دين اسلام و توحيد به وسيله او، عالم گير خواهد شد و در زمين كسى نخواهد ماند، مگر اينكه به توحيد خداوند گواهى دهد و…[20]. در پايان بايد خاطر نشان كرد كه، به رغم فراوانى و تواتر احاديث مربوط به مهدى آخرالزمان، اين اعتقاد به صورت جدى و پررنگ در ميان اهل سنت شيوع ندارد[21].

 نظر دهید »

مهدویت درجهان

08 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

باورداشت ظهور يك نجات دهنده بزرگ و رفع كاستى ها و مشكلات جامعه بشرى و برچيده شدن بساط ظلم و تبه كارى از ميان انسان ها، منحصر به شرقى ها و يا اديان نيست ؛ بلكه اين يك اعتقاد عمومى و جهانى است كه به شكل هاى مختلف، در عقايد و انديشه هاى اقوام گوناگون ديده مى شود. اين حكايت از ريشه دار بودن و فراگيرى انديشه «منجى گرايى» در كلّ جهان است. البته بايد خاطر نشان ساخت، اين اعتقاد - چنان كه در ميان شيعه بسيار عميق، عينى و راهبردى است - در بين بيشتر مكاتب و اقوام به عنوان آموزه اى اصيل و بنيادين مطرح نيست و به عنوان باورى فرعى و احتمالى تلقّى مى شود. در واقع شيعه با انديشه «مهدويت» زنده و پويا است و با آن زندگى مى كند و نفس مى كشد و آن را ركن اساسى، اعتقاداتش مى داند ؛ امّا در ميراث مكتوب و شفاهى بيشتر ملل و اديان، تنها اشاراتى گذرا به آن شده و مطالبى اجمالى درباره آن طرح گشته است. اين اعتقاد، هنوز به عنوان باورى اثرگذار و يقينى تبديل نشده و جايگاه استراتژيك خود را نيافته است! با اين حال همين اشارات و بيانات نيز، نشانگر فراگيرى و ريشه دار بودن انديشه «ظهور رهايى بخش بزرگ» و حقانيت و درستى آن است. منجى گرايى در غرب: يكى از اعتقادات غربيان مسيحى، باور به بازگشت عيسى مسيح - به عنوان نجات دهنده مسيحيان و تحقق بخش ملكوت و سلطنت الهى - است. با اين حال در ميان اقوام مختلف غربى نيز سخن از يك منجى بزرگ مطرح بوده و پاره اى از افراد از چنين انتظارى بهره بردارى كرده اند. نام پنج تن از مدعيان كه از انگلستان برخاسته اند، جيمزنا يلور، يوحنا سوثكات، ريچارد برادرز، جان نيكولز و هنرى جيمز پرينس ذكر شده است[1]. برخى از فيلسوفان و دانشمندان غربى نيز آشكارا اعلام كرده اند كه جهان در انتظار مصلحى بزرگ است كه زمام امور جهان را به دست گرفته، همه انسان ها را زير يك پرچم و يك شعار گرد مى آورد ؛ به عنوان نمونه : دانشمند بزرگ انيشتين مى گويد : «روزى كه سراسر جهان را صلح و صفا فرا گيرد و مردم با يكديگر دوست و برادر باشند، دور نيست»[2]. به طور فهرست وار مى توان به بعضى از اقوام و نژادهاى غربى اشاره داشت : 1. نژاد اسلاو بر اين عقيده بودند كه از مشرق زمين، يك نفر برخيزد و تمام قبايل اسلاو را متّحد سازد و آنها را بر دنيا مسلّط گرداند. 2. نژاد ژرمن معتقد بودند : يك نفر فاتح از طوايف آنان قيام مى كند و «ژرمن» را بر دنيا حاكم مى گرداند. 3. اهالى صربستان، انتظار ظهور «ماركوكر اليويچ» را داشتند. 4. ساكنان جزاير انگلستان، از چندين قرن پيش آرزومند و منتظرند كه : آرتور از جزيره آلون، ظهور كند و نژاد ساكسون را در دنيا غالب گرداند و سعادت جهان نصيب آنها گردد. 5. اسن ها معتقدند : پيشوايى در آخرالزمان ظهور كرده، دروازه هاى ملكوت آسمان را براى آدميان خواهد گشود. 6. اقوام اسكانديناوى بر اين باورند كه : براى مردم دنيا بلاهايى مى رسد و جنگ هاى جهانى اقوام را نابود مى سازد ؛ آن گاه «اودين» با نيروى الهى ظهور كرده و بر همه چيره مى شود. 7. اقوام اروپاى مركزى، در انتظار ظهور «بوخص» مى باشند. 8. يونانيان مى گويند : «كالويبرگ» نجات دهنده بزرگ ظهور خواهد كرد و جهان را نجات خواهد داد و… . منجى گرايى در آمريكا، آسيا و آفريقا بر اساس تحقيقات و بررسى هاى صورت گرفته، اعتقاد به ظهور يك منجى در ميان چينى ها، مصريان و ساير ملل و تمدن ها و نحله هاى فكرى رايج بوده است. در ميان قبايل سرخ پوست آمريكايى اين عقيده رايج است كه روزى «گرد» سرخپوستان، ظهور خواهد كرد و آنها را به بهشت زمين رهنمون خواهد ساخت. ايرانيان باستان معتقد بودند : «گرزاسپه» قهرمان تاريخى آنان، زنده است و در كابل خوابيده و صد هزار فرشته او را پاسبانى مى كنند تا روزى كه بيدار شود و قيام كند و جهان را اصلاح نمايد. چينى ها باور داشتند كه : «كرشنا» ظهور كرده، جهان را نجات مى دهد. گروهى از مصريان (كه در حدود 3000 سال پيش از ميلاد در شهر «ممفيس» زندگى مى كردند)، معتقد بودند : سلطانى در آخرالزمان با نيروى غيبى بر جهان مسلّط مى شود ؛ اختلاف طبقاتى را از بين مى برد و مردم را به آرامش و آسايش مى رساند. گروهى ديگر از مصريان باستان معتقد بودند كه فرستاده خدا در آخرالزمان، در كنار خانه خدا پديدار گشته، جهان را تسخير مى كند. ملل و اقوام مختلف هند، در انتظار مصلحى هستند كه ظهور كرده، حكومت واحد جهانى تشكيل خواهد داد. برهمائيان از دير زمان بر اين عقيده بودند كه در آخرالزمان، «ويشنو» ظهور مى كند و بر اسب سفيدى سوار مى شود. شمشير آتشين در دست گرفته و مخالفان را خواهد كشت و تمام دنيا برهمن گرديده و به اين سعادت برسد. اعتقاد به منجى هستى در ميان بوميان مكزيك نيز وجود داشته است و…[3]. از مجموع آنچه گفته شده، اين نتيجه به دست مى آيد كه انتظار ظهور يك مصلح آسمانى و نجات دهنده بزرگ، منحصر در اديان نيست و جنبه منطقه اى ندارد ؛ بلكه گسترده، فراگير و جهانى است و ريشه در فطرت انسان ها و نيازمندى آنان به رفع مشكلات و دشوارى هايشان به دست يك انسان برتر دارد

 نظر دهید »

چگونه سرباز امام زمان شویم

08 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

امام صادق(ع) فرمود: هر کس چهل صبح دعای عهد را بخواند، از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداوند او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن جناب باشد و حق تعالی به ازای هر کلمه، هزار حسنه به او دهد. به گزارش فرهنگ نیوز ، «رجعت» از عقاید عمومی و قدیمی است که در ملل مختلف جهان، میان همه اقوام و مذاهب شرق و غرب قبل از اسلام - چه در ادیان آسمانی و چه در ادیان دیگر- وجود داشته و کم و بیش هنوز وجود دارد، اگر چه در پاره‌ای از مذاهب، تأکید بیشتری روی آن شده است. از آنجایی که در عصر ائمه(ع) خفقان و ظلم حاکمان وقت به حدی بود که آن بزرگواران، معارف دینی و عقاید اسلامی را در لابه‌لای ادعیه و زیارت‌نامه‌ها به شیعیان و پیروان خود انتقال می‌دادند، از جمله این معارف، مسأله رجعت است که در دعاها و زیارت‌نامه‌ها به آن پرداخته شده است، به همین منظور در ادامه جایگاه رجعت در ادعیه و زیارات از کتاب «رجعت در عصر ظهور» تألیف محمدعظیم محسنی دایکندی می‌آید: *دعای عهد از دعاهای مشهوری که خواندن آن در عصر غیبت ولی عصر (ع) تأکید شده دعای عهد است، روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که آن حضرت فرمود: هر کس چهل صبح این دعا را بخواند، از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداوند او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن جناب باشد و حق تعالی به ازای هر کلمه، هزار حسنه به او دهد و هزار گناه از او ببخشد. از این روایت، به روشنی رجعت و بازگشت به دنیا در زمان ظهور حضرت قائم(عج) استفاده می‌شود، همچنین در خود این دعا، به رجعت تصریح شده است، در فرازی از آن، یک مؤمن مشتاق دیدار چنین دعا می‌کند: «اللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَیْنی وَبَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذی جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَاَخْرِجْنی مِنْ قَبْری، مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً‌ سَیْفی، مُجَرِّداً قَناتی، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعی فِی الْحاضِرِ وَ الْبادی» خداوندا! اگر مرگ بین من و مولایم حایل شد، مرا از قبرم بیرون آور، در حالی که کفن خود را به کمر بسته باشم و با شمشیر کشیده و نیزه افراشته دعوت داعی حق را اجابت کنم؛ در هر جا که باشم، چه در شهر و یا در قریه‌ها.

 نظر دهید »

چگونه سرباز امام زمان شویم

08 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

امام صادق(ع) فرمود: هر کس چهل صبح دعای عهد را بخواند، از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداوند او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن جناب باشد و حق تعالی به ازای هر کلمه، هزار حسنه به او دهد. به گزارش فرهنگ نیوز ، «رجعت» از عقاید عمومی و قدیمی است که در ملل مختلف جهان، میان همه اقوام و مذاهب شرق و غرب قبل از اسلام - چه در ادیان آسمانی و چه در ادیان دیگر- وجود داشته و کم و بیش هنوز وجود دارد، اگر چه در پاره‌ای از مذاهب، تأکید بیشتری روی آن شده است. از آنجایی که در عصر ائمه(ع) خفقان و ظلم حاکمان وقت به حدی بود که آن بزرگواران، معارف دینی و عقاید اسلامی را در لابه‌لای ادعیه و زیارت‌نامه‌ها به شیعیان و پیروان خود انتقال می‌دادند، از جمله این معارف، مسأله رجعت است که در دعاها و زیارت‌نامه‌ها به آن پرداخته شده است، به همین منظور در ادامه جایگاه رجعت در ادعیه و زیارات از کتاب «رجعت در عصر ظهور» تألیف محمدعظیم محسنی دایکندی می‌آید: *دعای عهد از دعاهای مشهوری که خواندن آن در عصر غیبت ولی عصر (ع) تأکید شده دعای عهد است، روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که آن حضرت فرمود: هر کس چهل صبح این دعا را بخواند، از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداوند او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن جناب باشد و حق تعالی به ازای هر کلمه، هزار حسنه به او دهد و هزار گناه از او ببخشد. از این روایت، به روشنی رجعت و بازگشت به دنیا در زمان ظهور حضرت قائم(عج) استفاده می‌شود، همچنین در خود این دعا، به رجعت تصریح شده است، در فرازی از آن، یک مؤمن مشتاق دیدار چنین دعا می‌کند: «اللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَیْنی وَبَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذی جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَاَخْرِجْنی مِنْ قَبْری، مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً‌ سَیْفی، مُجَرِّداً قَناتی، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعی فِی الْحاضِرِ وَ الْبادی» خداوندا! اگر مرگ بین من و مولایم حایل شد، مرا از قبرم بیرون آور، در حالی که کفن خود را به کمر بسته باشم و با شمشیر کشیده و نیزه افراشته دعوت داعی حق را اجابت کنم؛ در هر جا که باشم، چه در شهر و یا در قریه‌ها. همان گونه که در جملات اخیر ملاحظه می‌شود، دعا کننده از خداوند می‌خواهد، اگر قبل از ظهور حضرت مهدی(عج) مرگ، او را در بر گرفت و از فیض دیدارش محروم شد، خداوند در هنگام ظهور، او را زنده کند تا در رکاب آن حضرت با دشمنان خدا مبارزه کند و پیروزی اسلام و خواری دشمنان را ببیند و این، یکی از اهداف رجعت است. * زیارت جامعه کبیره یکی از جامع‌ترین و پر محتواترین زیارت‌های ائمه(ع) زیارت جامعه کبیره است. این زیارت، از امام هادی(ع) با اسناد معتبر در کتاب‌های معتبر مانند «من لایحضره الفقیه» و «عیون اخبار الرضا» نوشته مرحوم شیخ صدوق و «تهذیب» شیخ طوسی و … روایت شده است، این زیارت، معارف فراوانی را در بر دارد و می‌توان گفت یکی از بهترین منابع شناخت مقامات و فضایل اهل بیت است. علامه مجلسی درباره آن می‌نویسد: زیارت جامعه کبیره، از نظر سند صحیح‌ترین زیارت‌ها و از نظر مورد، گسترده‌ترین و از جهت لفظ، فصیح‌ترین و از جنبه معنا، بلیغ‌ترین و از نظر جایگاه برترین زیارت‌هاست. در چند فراز از این زیارت، به مسأله «رجعت» تصریح شده است که آن موارد را می‌آوریم: «مُؤْمِنٌ بِاِیابِکُمْ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ، مُنْتَظِرٌ لاِمْرِکُمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُمْ، آخِذٌ بِقَوْلِکُمْ،عامِلٌ بِاَمْرِکُمْ، مُسْتَجیرٌ بِکُمْ، زآئِرٌ لَکُمْ، لائِذٌ عآئِذٌ بِقُبُورِکُمْ، …. وَنُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّى یُحْیِىَ اللهُ تَعالى دینَهُ بِکُمْ، وَیَرُدَّکُمْ فى اَیّامِهِ، یُظْهِرَکُمْ لِعَدْلِهِ، وَیُمَکِّنَکُمْ فى اَرْضِهِ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ غَیْرِکُمْ ….. فَثَبَّتَنِىَ اللهُ اَبَداً ما حَییتُ عَلى مُوالاتِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ وَدینِکُمْ، وَوَفَّقَنى لِطاعَتِکُمْ، وَرَزَقَنى شَفاعَتَکُمْ، وَجَعَلَنى مِنْ خِیارِ مَوالیکُمُ، اَلتّابِعینَ لِما دَعَوْتُمْ اِلَیْهِ، وَجَعَلَنى مِمَّنْ یَقْتَصُّ آثارَکُمْ، وَیَسْلُ…. سَبیلَکُمْ، وَیَهْتَدى بِهُدیکُمْ، وَیُحْشَرُ فى زُمْرَتِکُمْ، وَیُکَرُّ فى رَجْعَتِکُمْ ….» من معتقد به رجعت شما و تصدیق کننده بازگشت شما، منتظر امر شما و منتظر دولت شما هستم. نیرویم آماده یاری شما است تا وقتی که خدا دینش را به سمت شما زنده کند و در روزهای موعود خویش، شما را برگرداند و برای گسترش عدلش شما را ظاهر کند و در زمین، قدرتتان دهد … خدا همیشه مرا به دوستی شما ثابت دارد و از آن‌ها قرار دهد که از شما پیروی می‌کنند، در راهتان می‌روند، به نور هدایتتان رهبری می‌شوند در زمره‌تان محشور می‌شوند، در رجعتتان باز می‌گردند، در دولتان حکومت می‌کنند، در زمان راحت و عافیتتان شرف می‌یابند، در روزگارتان قدرتمند می‌شوند و فردا چشمشان به جمالتان روشن می‌شود. *زیارت مطلقه امام حسین(ع) از دیگر زیارت‌هایی که بسیار به آن سفارش شده، زیارت اربعین می‌باشد که از امام صادق(ع) نقل شده است. البته این جملات، در زیارت امام حسین(ع) در روز عرفه و نیز در زیارت اربعین آن حضرت (ع) عیناً ذکر شده است: «اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَبِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ»، همانا من به شما و به برگشت شما معتقد هستم. همچنین می‌خوانیم: «انّی من المؤمنین برجعتکم»، همانا من از مؤمنان به رجعت شما هستم. *دعای روز دحوالارض در این دعا آمده است: «وَابْعَثْنَا فِی کَرَّتِهِ حَتَّى نَکُونَ فِی زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ»، ما را در برگشتش برانگیز، تا در زمان او از یارانش باشیم. *زیارت آل یس زیارت آل یس، از دیگر زیارت‌هایی است که باید مورد اهتمام و توجه شیعیان باشد، این زیارت، در عین کوتاه بودن، مطالب مهمی همچون توجه به امام زمان(عج) و عقایدی که شیعه باید به آن‌ها اقرار داشته باشد، دارد. در قسمتی از این زیارت آمده است: «… وَاَشهَدُ اَنَّکَ حُجَّةُ الله أنتُم الاوَّلُ وَالاخِر وَأنَّ رَجعَتَکُم حَقٌّ لا رَیبَ فیها یَومَ لایَنفَعُ نَفساً ایمانُها لَم‌تَکُن آمَنَت مِن قَبل اَو کَسَبَت فی ایمانِها خَیراً وَأنَّ الْمَوتَ حَقّ وَأنَّ ناکِراً وَنکیراَ حَقّ وَاَشْهَدُ اَنَّ النَّشرَ حَقّ وَالبَعثَ حَقّ وَاَن الصِّراطَ حَقّ …» شهادت می‌دهم که تو حجت خدایی، شما -اهل بیت(ع)- اول و آخر هستید و همانا رجعت و بازگشت شما حق است، در روزی که ایمان آوردن افرادی که قبلاً ایمان نیاورده‌اند، سودی نمی‌بخشد و یا در ایمانشان عمل نیکی انجام نداده‌اند و همانا مرگ حق است و پرسش نکیر و منکر حق است و شهادت می‌دهم که نشر و برانگیختن، حق است و صراط و مرصاد، حق است و ترازوی اعمال و حشر در قیامت، حق است و حساب حق است و بهشت و دوزخ، حق است و وعده و وعیدهای درباره آن دو، حق است …. *زیارت حضرت ابوالفضل(ع) در فرازی از زیارتنامه می‌خوانیم: «اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَبِاِیابِکُمْ مُوقِنین»، همانا من به شما مؤمن هستم و به بازگشتتان یقین دارم. همچنین به نقل از کتاب «مصباح الزائر» روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: هر کس می‌خواهد پیامبر(ص) و امامان را از دور زیارت کند، باید بگوید: … من از معتقدان به فضل شما و معترف به رجعت شما هستم، هیچ قدرتی را برای خدا انکار نمی‌کنم و واقع شدن چیزی جز آنچه خداوند بخواهد، به گمانم خطور نمی‌کند. *زیارت امام زمان (عج) این زیارت از محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری نقل شده که امام عصر(عج) بعد از پاسخ به پرسش‌هایی که از آن حضرت شده بود، بیان فرموده است. در بخش‌هایی از آن می‌خوانیم: «أنتم الاوّل والآخر، وإنّ رجعتکم لا شکّ فیها یوم لا ینفع نفساً إیمانها لم تکن آمنت من قبل أو کسبت فی إیمانها خیراً»، شمایید اول و آخر، شهادت می‌دهم که رجعتتان حق است و در آن، هیچ شک و شبهه‌ای نیست؛ همان روزی که اگر کسی از قبل ایمان نیاورده باشد، یا در ایمانش خیری کسب نکرده باشد، ایمان آن روز، او را نفعی ندهد. از مجموع ادعیه و زیارات وارده، چنین استفاده می‌شود که رجعت، نزد ائمه(ع) امری مسلم و قطعی بوده است و آنان، این امر مهم را توسط دعاها و زیارت‌ها، در موارد مختلف، به پیروان خود انتقال می‌دادند. نکته‌ای که قابل ذکر است اینکه مرحوم حر عاملی پس از ذکر روایات، ادعیه و زیارتنامه‌ها، فراوانی آن‌ها را در رابطه با رجعت، بیش از تواتر معنوی می‌داند، سپس می‌گوید: در هیچ مسأله‌ای راجع به اصول یا فروع دین، در مقایسه با رجعت، به اندازه آن آیه و خبر وارد نشده است.

 نظر دهید »

یمانی ازکجا قیام میکند

08 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه نجمه خاتون(س) تکاب

نشانه‌های ظهور، از جذاب‌ترین و پرطرفدارترین و درعین‌حال از آسیب‌پذیرترین بخش‌های معارف مهدوی است. اختصاص بخش عمده‌ای از روایات مهدویت به این موضوع، بهترین گواه بر این مسئله است. این جذابیت از سویی باعث افزایش اقبال عمومی به این مسئله و درنتیجه اصل اندیشه مهدویت می‌شود، اما از سوی دیگر، افزون بر ایجاد زمینه برای ورود خرافات، طمع شیادان و مدعیان دروغین را برای جعل و تحریف روایات، دو چندان می‌کند. ازاین‌رو، نظر به فقدان پژوهش‌های مستند در این زمینه، شایسته است با انجام تحقیقات مبتنی بر اصول و قواعد فهم حدیث و با جداسازی مطالب مستند از غیر مستند، علاوه بر پالایش معارف مهدویت از خرافات، زمینه‌های سوءاستفاده از این موضوع از میان برداشته شود. در این سلسله مقالات، کوشیده خواهد شد تا ابعاد مختلف قیام یمانی که از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است، به‌صورت مستند، بررسی شود. مکان قیام یمانی در مقاله اول، بعد از ذکر نشانه‌های حتمی ظهور، به معرفی یمانی، اقوال مختلف در فاصله بین قیام یمانی و ظهور امام عصر، و وظایف شیعیان هنگام قیام یمانی، پرداخته شد. در مقاله دوم، به نام، نسب، مذهب یمانی اشاره شد. درمقاله سوم از سلسله مقالات معرفی نشانه‌های حتمی ظهور، به زمان قیام یمانی، و معنای همزمانی خروج یمانی و سفیانی، پرداخته شد. در این بخش و مقاله چهارم، به مکان قیام یمانی و بیان دیدگاه مشهور، خواهیم پرداخت. کشور یمن، مکان خروج یمانی روایات متعددی، مکان قیام یمانی و محل پیدایش جنبش او را از منطقه یمن، دانسته‌اند. از جمله امام باقر علیه‌السلام در پاسخ این سؤال که قائم، چه زمانی قیام می‌کنند، فرمودند: … و خروجُ السفیانیِّ من الشامِ والیمانیِّ من الیمن و خسفٌ بالبیداءِ. [1] … هنگام خروج سفیانی از شام و خروج یمانی از یمن و فرو رفتن [سپاه سفیانی] در سرزمین بیداء. همچنین مشابه این حدیث، از امام صادق علیه‌السلام نیز روایت شده است. ایشان، در حدیث دیگری فرموده‌اند: و خروجُ الیمانیِّ من الیمنِ مع الرایاتِ البیضِ. [2] قیام یمانی از یمن همراه با پرچم‌های سفید خواهد بود. در کتاب کمال الدین به تصحیح مرحوم غفاری نیز حدیثی از امام باقر علیه‌السلام به این صورت نقل شده است: … و إن من علاماتِ خروجِه خروجُ السفیانیِّ من الشام و خروجُ الیمانیِّ [من الیمن] و منادٍ ینادی مِن السماءِ. [3] … و از نشانه‌های خروج امام مهدی علیه‌السلام خروج سفیانی از شام و خروج یمانی [از یمن] و ندا دهنده‌ای است که از آسمان ندا می‌دهد. روایت دیگری که احتمالاً مضمون یاد شده را تأیید می‌کند، این حدیث امام باقر علیه‌السلام است: … و خروجُ رجلٍ من وُلد عَمّی زیدٍ بالیمنِ. [4] … و قیام مردی از خاندان عمویم زید در یمن. آن حضرت در حدیث دیگری فرموده‌اند: … ثم یسیرُ الیهم منصورُ الیمانیُّ من صنعاءَ بجنودِه. [5] … سپس منصور یمانی همراه سپاهیانش به سوی آنها روانه می‎شود. حتی در برخی از احادیث اهل سنت، به اطاعت اهل یمن از امام مهدی علیه‌السلام، اشاره شده است. ابن طاووس در کتاب التشریف بالمنن به نقل از منابع حدیثی اهل سنت، چنین نقل می کند: … وَ أَهْلُ الْیمَنِ حَتَّى یأْتُونَهُ فَیبَایعُونَهُ بَینَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَام‏ … . [6] … اهالی یمن به سوی حضرت مهدی می شتابند و بین رکن و مقام در مکه و کنار خانه خدا، با ایشان، بیعت می کنند … . … وَ یطِیعُهُ أَهْلُ الْیمَنِ، وَ تُقْبِلُ الْجُیوشُ أَمَامَهُ مِنَ الْیمَنِ … . [7] … و اهالی یمن از ایشان (حضرت مهدی) اطاعت می‌کنند. سپاهیان یمن، پیشاپیش او حرکت می‌کنند … علاوه بر روایات فوق الذکر، حدیث دیگری از امام صادق علیه‌السلام، که بالتضمن، اشاره به خروج یمانی از یمن، دارد، بنظر میرسد، نیز موید بسیار خوبی برای این دیدگاه مشهور است که خروج یمانی، از منطقه یمن، خواهد بود. متن حدیث به نقل الامالی شیخ طوسی، چنین نقل شده است: … الیمانیُّ یَتوالی علیاً و هذا یَبرَأُ منه. [8] … یمانی از محبّان و پیروان حضرت علی است ولی این شخص از امام علی برائت می‌جوید. داستان از این ماجرا بوده است که شخصی از خوارج، به نام عبدالله بن یحیی الحضرمی، در زمان امام صادق علیه‌السلام، از یمن، قیام کرد و به “طالب الحق"، شهرت یافت. برخی از شیعیان، تصور کردند که این شخص، همان یمانی، است. اما امام صادق علیه‌السلام با بیان اینکه یمانی، دوستدار و پیرو امام علی علیه‌السلام است و مذهب وی، شیعه است، با این توهم و تصور اشتباه، مقابله کردند. بنابراین، در نزد اصحاب و شیعیان، قیام یمانی از کشور یمن، مسلم و ثابت، بوده است. و در"عصر صدور” روایات، تبادر و ارتکاز اصحاب در زمان ائمه، یمنی بودن یمانی، ثایت و قطعی بوده و تنها در تعیین مصداق و بقیه ویژگی‌ها، شک و تردید داشته‌اند که امام صادق علیه‌السلام، هم با تعیین این شاخص مهم که مذهب یمانی، مذهب شیعه است، شناخت واقعی و بیشتر یمانی را، رسمیت بخشیدند. همچنین در روایات اهل سنت، سعی در انکار یمنی بودن یمانی و قریشی جلوه دادن وی، مطرح بوده است. زیرا قریش، خوف و ترس این را داشته است که سیادت و ریاست قریش (عدنانی ها)، توسط یمانی و قحطانی (اعراب یمنی)، خدشه‌دار شود. از اینرو برخی از روایان اهل سنت و طرفدار قریش، سعی در انکار یمنی بودن یمانی، داشته اند. [9] علاوه بر اینها، در روایتی، محل قیام شخصی که چشمان سفیانی را از کاسه در می‌آورد، از صنعاء در یمن، معرفی شده است. از امام صادق علیه‌السلام روایت شده است: أنّی یخرج ذلک و لمّایخرج کاسرِ عَینَیه بصنعاء. [10] کجا و چگونه سفیانی خروج می‌کند در صورتی که آن کس که چشم او را از کاسه در می‌آورد، هنوز از صنعا خروج نکرده است. همان‌طور که گذشت، شخصیت یاد شده به قرینه سایر روایاتی که از هم‌زمانی و درگیری یمانی با سفیانی یاد کرده‌اند، همان یمانی است. علاوه بر آن، برای تأیید این موضوع می‌توان از روایاتی که در منابع اهل سنّت آمده و به خروج قحطانی از یمن تصریح کرده اند، نیز به عنوان موید، در مکان خروج و قیام یمانی، بهره برد. بنابراین، در مجموع، بنظر میرسد، خروج و قیام یمانی، از کشور یمن، صحیح باشد و ایفای نقش یمانی، در کشور عراق، که مورد ادعای پیروان “احمد الحسن بصری"، می باشد، تصور اشتباهی می باشد. البته در برخی روایات دیگر، در خصوص موقعیت جغرافیایی قیام یمانی، علاوه بر صنعاء، به شهرهایی هم‌چون: عدن، كنده و منطقه ابین، نیز اشاره رفته است؛ البته روایات صنعاء، مستفیض بوده، از طریق شیعه و سنّی نقل شده است. [11] گفته می‌شود، شاید منظور از نام‌های مختلف برای نقطه آغازین قیام، همانا تحدید پایتخت قیام (منطقه یمن)، باشد چنان‌كه از ایران نیز با نام‌هایی همچون خراسان، قم، طالقان و… یاد شده است، که همگی اشاره به منطقه ایران دارند امّا بیشتر این روایات بر خراسان و قم، متمركز است. بنابراین، برخی از نویسندگان بر این باورند که واژه «یمانی» به تنهایی علاوه بر دلالت بر انتساب این شخصیت به یمن، بر آغاز جنبش او از یمن نیز، دلالت می‌کند. لذا هم‌چنان‌که بر اساس متفاهم عرفی قیام خراسانی به معنای قیام شخصی خراسانی از ایران است، قیام یمانی نیز به معنای قیام مردی یمنی از یمن است. [12] به تعبیر دیگر، اطلاق واژه یمانی به شخصیت مورد نظر صرفاً بیان تابعیت او نیست بلکه محل قیام او نیز هست. بر این اساس، از تمامی روایاتی که بر قیام یمانی دلالت داشتند، می‌توان به شروع قیام یمانی، از یمن نیز پی برد. [13] این دیدگاه اکثریت و مشهور، که خروج یمانی را از یمن، معرفی می‌کند، به تنها روایتی که به درگیری یمانی با سفیانی در عراق و کوفه، اشاره دارد، به دیده شک و تردید می‌نگرند و جنگ یمانی به همراه خراسانی با سفیانی در عراق و کوفه را به دلیل ضعف سند، و تعارض با سایر روایات متعدد دیگر، معتبر نمی‌داند. [14] دیدگاه اکثریت و مشهور، معتقد است، بعد از شهادت نفس زکیه در مکه،- که توسط عوامل حکومت بنی فلان در حجاز (عربستان)، به شهادت میرسد- لشکر یمانی، از یمن به سمت حجاز (عربستان)، حرکت می‌کند. بنابراین ایفای نقش نظامی لشکر یمانی در کشور عراق، بسیار بعید است. و آنچه از روایات استفاده می‌شود، صرفا جنگ یمانی با سفیانی، بدون تعیین منطقه درگیری، ثابت است و نمیتوان به درگیری یمانی با سفیانی، در عراق، قاطعانه نظر داد. والله العالم. کشور عراق، مکان خروج یمانی در مقابل قول مشهور، که به خروج یمانی از یمن و صنعاء اعتقاد دارند، دیدگاه نادر و شاذ هم، به خروج یمانی از کشور عراق، اعتقاد دارد. و چنین استدلال می‌کنند: روایات شیعه، برای یمانی، تنها عملیات جنگی و درگیری با سفیانی در کوفه و کشور عراق را گزارش کرده اند. از طرفی اگر یمانی از کشور یمن باشد، چگونه می تواند از کشور وسیعی همچون کشور حجاز (عربستان) عبور کند و به عراق و کوفه برسد؟ مضاف بر اینکه نظام ناصبی و دشمن اهل بیت تا آخرین روزهای منتهی به قیام حضرت در کشور عربستان، دوام دارد، هر چند حکومت شان، متزلزل شده است. شاهد بر این قضیه، اینکه، نفس زکیه تنها 15 روز مانده به ظهور، در مکه به دست عوامل همین حکومت ناصبی حجاز و کشور عربستان، به قتل می‌رسد. و همانطور که میدانید، نفس زکیه به عنوان آخرین علامت ظهور، و بعد از قیام یمانی، می‌باشد. پس نشان میدهد که نظام ناصبی و دشمن اهل بیت در عربستان، تا روزهای آخر ظهور و قیام امام، دوام دارد. هر چند که حکومت شان متزلزل شده است. در حدیثی از امام علی علیه‌السلام، موضوع شهادت نفس زکیه در مکه و در کنار کعبه، توسط نظامیان حکومت بنی فلان در عربستان، چنین نقل شده است: الا اخبرکم بآخر ملک بنی فلان؟ قلنا: بلییا امیرالمؤمنین، قال قتل نفس حرام، فییوم حرام، فی بلد حرام عن قوم من قریش و الذی حلق الحبه، و برأ النسمه ما لهم ملک بعده غیر خمس عشره لیله…. [15] آیا شما را از زمان به پایان رسیدن سلطنت خاندان بنی فلان خبر ندهم؟ گفتیم: آری ای امیر مؤمنان؛ حضرت فرمودند: هنگام کشته شدن شخصی بی‌گناه در روز حرام در ماه حرام از خاندان قریش. قسم به آن‌که دانه را شکافت و آدمی را آفرید، پس از آن، بیش از پانزده شب حکومتشان طول نخواهد کشید… . در این روایت، به شهادت نفس زکیه از نشانه‌های حتمی ظهور، توسط نظامیان حکومت بنی فلان، در بلد حرام (مکه)، در ۲۵ ذی الحجه، ۱۵روز قبل از ظهور و قیام علنی امام مهدی علیه‌السلام (در عاشورا ماه محرم)، اشاره شده است. همچنین در این روایت، امام علی علیه‌السلام، صراحتا به پایان ملک بنی فلان و نابودی سلطنت خانوادگی بعد از به شهادت رساندن نفس زکیه در کشور حجاز (عربستان) و شهر مکه، اشاره کرده است. حال با این توصیف که عربستان و لشکر نظامی بنی فلان تا آخرین روزهای قبل از ظهور، در حکومت حجاز، حضور دارند؛ پس چگونه است حال لشکر یمانی که طبق روایتی، با لشکر هفتاد هزار نفری، برای عبور از کشور وسیع حجاز و رسیدن به کشور عراق؟ آیا نظام ناصبی عربستان، اجازه خواهد داد؟ در حالیکه همانطور که ذکر شد، نظامیان حکومت بنی فلان در حجاز، نفس زکیه را به شهادت می رسانند. پس در آستانه ظهور امام عصر(عج)، مرزهای عراق، از سمت غرب، در اشغال سفیانی و از سمت جنوب در اختیار نظام ناصبی و دشمن اهل بیت در کشور عربستان است. و چگونه لشکر یمانی، می تواند از یمن، و با عبور از عربستان، وارد عراق شود؟ مضاف بر اینکه، در روایات اهل بیت، اشاره ای و یا تصریحی به حضور یمانی در حجاز برای کمک و تسهیل در امر ظهور حضرت، نشده است. [16] موید این دیدگاه، در روایتی “مرسله"، از امام علی علیه‌السلام، نیز نقل شده است که بعد از جرائم سفیانی در کوفه و نجف، و عبور از خطوط قرمز شیعیان، سپاه خراسانی و یمانی، به سفیانی، حمله ور می‌شوند: … فَبَيْنَمَا هُمْ عَلَى ذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَتْ خَيْلُ الْيَمَانِيِّ وَ الْخُرَاسَانِي‏ … . [17] … و در این حین (بعد از حمله سفیانی به کوفه و نجف)، سپاه یمانی و خراسانی، حمله ور می‌شوند … . طبق این روایت، یمانی، از عراق خروج خواهد کرد. اما ممکن است اصلیت وی، از یمن باشد. اعتقاد به خروج یمانی از عراق، با انبوه احادیث شیعه، تعارض دارد چون این دیدگاه معتقد است که یمانی از عراق خروج خواهد کرد، روایت‌های مختلف و متعدد دیگر که خروج یمانی را از صنعاء و یمن، معرفی کرده‌اند، را به گونه ایی تاویل و تفسیر می‌کنند و یا اینکه این روایات متعدد را دچار ضعف سند و عدم حجیت منبع، می‌دانند. [18] که البته پذیرش این قول، و خروج یمانی از عراق، به دلیل مخالفت با دیدگاه مشهور و تعارض با روایات متعدد دیگر، ناممکن است. به هر حال، آنچه مهم است صرفنظر از انتخاب یکی از این دو دیدگاه، جنگ یمانی با سفیانی، ثابت است، صرفنظر از اینکه یمانی از یمن می‌باشد و یا عراق. و اما منطقه و جبهه ‌درگیری میان سفیانی و یمانی، کجا می باشد؟ بنظر می‌رسد با قبول دیدگاه مشهور، منطقه درگیری یمانی با سفیانی، مناطق شام (سوریه) و یمن، هستند. زیرا هر یك از این دو منطقه، دارای موقعیت جغرافیایی و لجستیكی خاصّی هستند. منطقه شام و سوریه، طبق احادیث، محلّ تجمع گروه‌های تندرو و ضدّ اهلبیت به رهبری سفیانی، است. جدا از این، یهودیان نیز نزدیك آنجا هستند و در تحركات سفیانی، بی‌تأثیر نیستند. و منطقه یمن، نیز به عنوان ذخیره الهی، دور از مناطق و تجمع دشمنان اهل بیت، محلی برای پیشروی نیروهای شیعه برای رسیدن به مکه و یاری امام عصر(عج)، می باشد.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 33
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

takab's blog

امیدوارم شماهم مارا یاری کنید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی،تحلیلی
  • اقتصادی
  • بدون موضوع
  • تاریخی
  • تربیتی
  • خبری
  • شهدا
  • قرآن
  • مهدویت

Random photo

عکس

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس